کتاب نیلی در سرزمین زعفران

کتاب نیلی در سرزمین زعفران، به نویسندگی مهدی رجبی و تصویرگری مریم رجبی در انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی کتاب گربه ای به نام " نیلی " است، که در بندر " گواتر " در سیستان و بلوچستان از صاحبش پسری به نام " سورنا " جدا شده و حالا به سمت خراسان می رود. نیلی در راه گم می شود تا اینکه به " میل نادر " می رسد. میل ساختمانی استوانه ای با پله های مارپیچ است که کاربردی مانند فانوس دریایی داشته و در قدیم بالای آن آتش روشن می کردند تا کسانی که راهشان را گم کرده اند، بتوانند راه را پیدا کنند. او با یک کامیون سمت " نهبندان " می رود. او در اطراف نهبندان آسیاب های بادی و کارکرد آن ها را می بیند، او به روستای تاریخی " ماخونیک " و خانه های خاص آن می رسد. مردم روستا تا پنجاه سال قبل قامتی کوتاه داشتند و با تغییر تغذیه رشد آن ها بهتر شده است. نیلی با عبور از کویر طبس و دره ی " کال جنی " به روستای " خرو " می رسد و سد " شاه عباسی " را از نزدیک می بیند. اما وقتی قصد عبور از کویر دارد گم می شود و ...

برشی از متن کتاب

سورنا بعد از خواندن نامه، دلشوره ی جدیدی می گیرد. اگز یک وقت نیلی موقع لک لک سواری بیفتد پایین چی؟ وای! حتی تصورش را هم نمی تواند بکند. بابا نقشه را به او نشان می دهد و می گوید خراسان سرزمین پهناوری است. طبیعی است که سفر نیلی این همه طول کشیده باشد. اما نیلی بالاخره تا کجا می خواهد برود؟ نکند گرفتار زمستان و برف و سرما شود و یخ بزند؟ عمه فروغ دوباره یک عالمه شال و کلاه جدید برای بچه ها بافته است. کشو های کمد سارا و سورنا دیگر جا ندارد. سارا می گوید: " خدا کند آقای لک لک با نامزدش آشتی کند و باهم ازدواج کنند. " مامان می گوید: " لابد منتظری کارت عروسی شان را هم برای مان بفرستند؟ " همگی غش غش می خندند. عمه فروغ میل های بافتنی اش را به هم می کوبد و می گوید: " باید برای نیلی هم چند تا شال و کلاه ببافم. این گربه واقعا کله اش خراب است. " سورنا می گوید: " خیلی دوست دارم ساز زدن و آواز خواندن بخشی ها را از نزدیک ببینم. خوش به حال نیلی. وای! بوی آن گل ها برایش ضرر نداشته باشد یک وقت؟ " بابا می خندد و می گوید: " به آن گل ها می گویند سنبل طیب. بعضی ها هم به آن می گویند علف گربه که درست نیست. علف گربه اسم یک گیاه دیگر است که به آن " گل نپتون " هم می گویند. هر گربه ای ان همه سنبل طیب بو کند و موسیقی های قشنگ بشنود از خوش حالی دیوانه می شود. باید یک بوته اش را برای نیلی توی باغچه بکاریم. اگر خیلی سراغش نرود، عیبی ندارد. " سارا توی کامپیوتر عکسی از میل کرات و برج پیزا را به همه نشان می دهد...

نویسنده

" مهدی رجبی " نویسنده و فیلمنامه‌ نویس متولد شهریور ماه 1359 در شهر خمین است. او با نوشتن رمان کنسرو غول به شهرت دست یافت. آثار او در زمینه ی کتاب های کودک و نوجوان قابل توجه و جذاب است. از دیگر آثار او می توان کتاب های خواهران تاریک، لولو شبها گریه می‌کند، ساندویچ ساز مو دم اسبی باف، جنایتکار اعتراف می‌ کند، معمای دیوانهٔ کله آبی، گریه نکنید مثل ابر باهار، ماهی ‌های کف رودخانه، خاطرات چوپان چاق، فراموشان این زمستان، اشباح جنگل سوخته، اندوه بالابان، سیرک سیاه، گلوله و پلنگ، یوناتارا گم شده، وسط راهروی تاریک، راز غار جادو، درخت پول، کابوس اسب و قصه ‌های عجیب برای بچه ‌های عجیب غریب را نام برد.

• کتاب های زعفرانی
• نویسنده: مهدی رجبی
• تصویرگر: مریم رجبی
• انتشارات: زعفران