کتاب حتی پلاک خانه را - مهدی موسوی

کتاب حتی پلاک خانه را تالیف سید مهدی موسوی توسط نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل 19 قطعه شعر و 63 صفحه است. چاپ اول این کتاب در سال 1391 و چاپ هفتم آن در سال 1395 بوده است.  این اثر ششمین مجموعه شعر سید مهدی موسوی می باشد. محتوای این اشعار در مورد جنگ و دفاع مقدس و منسوب به خانواده‌های شهدا و رزمندگان است، و شاعر سعی کرده که با حال و هوای تازه آن روزها را به یاد خواننده بیاورد. موسوی با کلماتی امروزی و قالبی دیروزی شعر خود را می سازد. قالب اشعار این مجموعه متنوع است یعنی از غزل گرفته تا مثنوی، ترانه و شعر سپید در آن دیده می شود. این دفتر شامل شعرهای سالهای 74 تا 83 موسوی می باشد.

فهرست

یک/ امشب شب جمعه ست، جمعه!... و تو غمگینی دو/ پدراسمش رامینبود سه/ حالا درنگ، پشت درنگ و درنگ ها چهار/ عقاب عاشق خانه! بدون پر برگشت پنج/ نعش هفتاد و تا قمقمه در خون مانده شش/ - (( بابا واسه م قصه بگو)) هفت/ به قتگاه خود آن روز سر زدند ولی هشت/ شاید دل تمامی ((ایران)) گرفته بود نه/ میدان جنگ، در وسط عشق و خون و دود ده/ کتاب فارسی و .. بچه توی رویا رفت یازده/ دل بریده از این همه آنها دل بریده از آنهمه اینها دوازده/ ای خاکی فراتر از اینگونه خاک ها سیزده/ و پشت گیج ترین جای خانه قایم شو چهارده/ به سیم خار/ دارد می رود کجا؟! پانزده/ .. که یکستاره ی غمگین و شاد!! را بکشم شانزده/ شدیم آتش و بوی جهنم آوردیم هفده/ بارون می باره رو سر من هجده/ ترانه ای غمگین نوزده/ دل من غرق آتیشهش

برشی از متن کتاب

امشب شب جمعه ست،جمعه!... و تو غمگینی من در کنارت هستم و من را نمی بینی . هی عکس ها دور سرت در گریه می گردند: " آهنگران"،" چمران"،" جهان آرا" و "آوینی" . یادت می آید« قورمه سبزی دوست دارم با...» از انعکاس عکس گنگت داخل سینی . "احمد" پدر را اشتباهی محض می داند خط می زند" زهرا" مرا از دفتر دینی! . تو مثل سابق پیش من در چادری گلدار با آن دهان و چشم و ابرو و لب و بینی . در رکعت سوم به شک افتاده ای انگار و پشت شیشه می زند باران سنگینی؛ . دارند می پرسند با تو، با زمان،  با عشق بر روی میز کار من گل های تزیینی . از من چه مانده از دو تا تصویر بر دیوار؟! یک رادیو، یک خاطره، یک فرش ماشینی . شب ها میان سجده می آیی کنارم تا... اما نمی فهمند تو را این شهر پایینی! . تا صبح گریه می کنم در عطر موهایت سر را که بالا می کنی من را نمی بینی...

شاعر: سید مهدی موسوی انتشارات: فصل پنجم