loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ایبی در سرزمین عجایب (قصه ها عوض می شوند 10/5)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
129,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب ایبی در سرزمین عجایب از مجموعه ی قصه ها عوض می شوند 10/5 نوشته ی سارا ملانسکی و ترجمه ی سارا فرازی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

ایبی به همراه دو دوست دیگرش رابین و فرانکی به خانه ی همکلاسی شان پنی دعوت می شوند تا یک روز پر از شادی و سرگرمی را با هم تجربه کنند. پنی برای روز مهمانی برنامه های مختلفی چون کارت بازی و مسابقه ی دویدن در باغ را در نظر می گیرد. بلاخره روز مهمانی فرا می رسد و ایبی با کلی هیجان به خانه ی پنی می رود. بعد از ناهار بچه ها در باغ می نشینند تا کارت بازی کنند اما به محض شروع، باد یکی از کارت ها را با خود می برد. بچه ها همگی دنبال کارت می دوند اما از شانس بدشان باد آن را بیرون حصارهای خانه می برد. فرانکی از روی حصارها می پرد تا به هر طریقی شده کارت را بردارد. بچه ها در حال تماشای فرانکی دائما فریاد می زنند و از او می خواهند که به سرعت برگردد اما فرانکی اصلا توجه نمی کند. ناگهان فرانکی که در زمین گلف کنار خانه ی پنی در حال دویدن است ناپدید می شود! ایبی و بقیه بچه ها برای یافتن فرانکی به آن جا می روند و در نهایت تعجب با گودالی بسیار بزرگ و عمیق روبه رو می شوند. ظاهرا فرانکی داخل گودال سقوط کرده اما هیچ اثری از او به چشم نمی خورد. ایبی که دختری جسور و ماجراجوست تصمیم می گیرد برای پیدا کردن دوستش داخل گودال بپرد. خلاصه بعد از کلی جر و بحث، رابین و پنی هم قبول می کنند که با ایبی در این کار همراه شوند. بچه ها با پریدن در داخل گودال وارد دنیای بسیار عجیب و غریب شده و درگیر ماجراهای بسیاری می شوند.

مجموعه ی قصه ها عوض می شوند شامل چند جلد کتاب با عناوینی چون شاهزاده قورباغه، سیندرلا، شنل قرمزی، زیبای خفته، هانسل و گرتل، سفید برفی، گیسو کمند و ... می باشد که برای گروه سنی ج به چاپ رسیده اند. مجموعه ی فوق هر یک از این قصه های نام آشنا را به شکلی تازه روایت می کند. شخصیت اصلی در همه ی کتاب ها، دختری به نام ایبی است که گاهی از طریق آینه ی جادویی که در زیرزمین خانه شان است و گاهی هم با روش های دیگر  به دنیای قصه ها می رود.  او با ورودش به هر یک از قصه ها تغییراتی در روند آن یا در پایانشان ایجاد می کند.

 


برشی از متن کتاب


فضا هنوز تاریک است اما می توانم پنی را ببینم که در کنارم است. چشم هایش را بسته و دهانش بازمانده. معلوم است حسابی ترسیده. پنی فریاد می زند: «باورم نمی شه این اتفاق داره می افته... باورم نمی شه...» انگشت هایش را باز و دور از هم نگه داشته؛ انگار که ناخن هایش را لاک زده و منتظر است تا خشک شوند. صبر کنید... او رابین است. فقط کمی از ما پایین تر است! وقتی که داریم غرق می شویم فریاد می زنم: «رابین! خوبی؟» رابین می گوید: «خیلی باحاله.» پشتکی توی هوا می زند. «من دارم توی هوا پرواز می کنم. کاش یه شنل هم داشتم.» از او می پرسم: «فرانکی رو دیدی؟» جواب می دهد: «نه! اما یه آشپزخونه می بینم.» چی؟ چند ثانیه بعد، من هم آشپزخانه را می بینم. کابینت های سفید دور ما می چرخند. آیا این مارمالاد پرتقال است؟ بله! بعد یک قفسه ی پر از کتاب سوت کشان از کنارمان می گذرد و یک صندلی هم. بعد یک تخت با لحاف گل گلی ظاهر می شود و بعد هم یک تکه نان. چه اتفاقی دارد می افتد؟ خب این گودال به آینه ی جادویی زیرزمین ما مرتبط است. یعنی ما احتمالا داریم در جایی فرود می آییم. جایی که به سرزمین قصه ها می رسد. البته این مسیر همیشگی من که از آن به سرزمین قصه ها می رفتم، نیست اما کاملا جادویی است. در دنیای واقعی که تکه های نان پرواز نمی کنند. همان طور که در حال غرق شدن هستیم، پنی فریاد می زند: «چه اتفاقی داره می افته؟» ما ازکنار یک چتر خال دار و یک تخته سیاه که رویش بازی دوز کشیده شده، رد می شویم. یک سینی پر از کره ی بادام زمینی و ساندویچ از کنارمان می گذرد. یک کشو پر از پودر بچه هم از بغل دستمان رد می شود. پنی می گوید: «فکر کنم دارم خواب می بینم. آره. دارم خواب می بینم.» خب اگر پنی فکر کند که دارد خواب می بیند، خیلی هم بد نمی شود. وقتی از اینجا بیرون برویم به او می گویم که همه چیز را خواب دیده و از خواب بیدارش کرده ام. بعد هم او درباره ی چیزهای عجیب و غریبی که اینجا دیده چیزی به کسی نمی گوید. با خوش حالی می گویم: «آره این رویاست!» پنی می گوید: «آره! من و رابین داریم صفا می کنیم.» هر سه مان هنوز به سمت پایین می رویم. «اما ایبی تو چرا اینجایی؟ من هیچ وقت خواب تو را نمی دیدم.» وقتی یک شیشه سس مایونز از کنارم رد می شود، می گویم: «ببخشین.» کاش حداقل می دانستم به کدام قصه می رویم. توی کدام داستان شیشه ی سس مایونز بود؟ نه، عقلم به جایی نمی رسد. یک شیشه سس کچاپ به سرم می خورد. نمی دانم سس کچاپ توی کدام داستان بوده. اما کچاپ! جای جونا خالی. خیلی کچاپ دوست دارد. در واقع دیوانه ی سس کچاپ است. او به همه چیز سس می زند. به سیب زمینی، ساندویچ و پنیر و نان. اگر بابا و مامان اجازه می دادند، او حتی با سس کچاپ حمام می کرد. اگر این ماجرا را بفهمد خیلی ناراحت می شود که همراهمان نبوده.  

  • نویسنده: سارا ملانسکی
  • مترجم: سارا فرازی
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ایبی در سرزمین عجایب (قصه ها عوض می شوند 10/5)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل