محصولات مرتبط
کتاب دیدار با احساسات از مجموعهی مهارت های زندگی نوشتهی لورِن روبنشتاین و ترجمهی سارا وطن آبادی با تصویرگری شلی هنن برگر توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.
کتاب دیدار با احساسات، با متنی روان و ساده، سعی در شناساندن احساسات مختلفی چون غم، شادی، عصبانیت، ناراحتی و... به کودکان داشته و می کوشد با بیان جزئیات احساس، آن ها را به طور عینی و ملموس به نمایش بگذارد. معمولا کودکان آموخته اند که روی هر کدام از احساساتشان نامی بگذارند و خوب یا بد بودن آن ها را ابراز کنند. به طور مثال عصبانیت و غم احساسات بد، و شادی و لذت احساسات خوب به شمار می روند؛ حتی ممکن است گاهی اوقات به خاطر آزار دهنده بودن یک حس، سعی در انکار آن داشته و یا نادیده اش بگیرند. کتاب فوق به کودکان یاد می دهد که احساسات خود را همان گونه که در واقع هستند، مانند یک میهمان بپذیرند و با ابعاد مختلف آن ها و اثرات متعددی که در لحظه پیش رویشان می گذارند، آشنا شده و آن ها را به طور کامل بشناسند. بعد از آن ها خداحافظی کرده و بدرقه شان کنند. مولف کوشیده است تا با مطرح کردن سوالات گوناگونی دربارهی حس خاصی که کودک در لحظه دارد، مخاطب خود را با جنبه های مختلف احساسات آشنا کرده و با عینیت بخشیدن به آن ها ملموس تر و قابل پذیرش ترشان کند. با طرح سوالاتی چون: چگونه است؟ گرم است یا سرد؟ ترش است یا شیرین؟ کوچک و سبک است یا بزرگ و سنگین؟ و... ذهن کودکان را برای شناخت و کند و کاو بیشتر در مورد احساساتشان به چالش کشیده و زیستن در زمان حال و درک کامل تر و بهتر آن را منجر می شود.
برشی از متن کتاب
آیا احساسی داری که امروز به دیدنت بیاید؟ می توانی در را برایش باز کنی و از او دعوت کنی بیاید تو تا با هم بازی کنید؟ می توانی از او بپرسی چه می خواهد و بعد بروی آن را برایش بیاوری؟ می توانی از او پذیرایی کنی و وقتی از خودش می گوید به حرف هایش گوش بدهی؟ اگر آن احساس با تو قایم موشک بازی کند و نگذارد حتی یواشکی نگاهش کنی، آن وقت چه کار می کنی؟ فکری دارم، یک فکر خوب: چشم هایت را باز باز کن و خوب به آن نگاه کن. چه شکلی است؟ کوتاه است یا بلند؟ کلفت است یا نازک؟ یا مثل توپ گرد است؟ آیا مثل خورشید پر نور و درخشان است؟ یا مثل یک روز بارانی است؟ یا اصلا جوری است که نمی توانی آن را توضیح بدهی؟ حالا، بگو چه جوری است؟ آیا مثل ابری در هوا معلق است؟ یا مثل یک خرس خاکستری، بزرگ و سنگین است؟ آیا مثل صدای مامان نرم و لطیف است، وقتی آهسته می گوید: "شب بخیر؟" یا مثل صدای بچهای که جار و جنجال راه میاندازد و دعوا می کند بلند است؟ آیا مثل سنگ هایی که با پای برهنه روی آن ها راه می روی، تیز است؟ یا مثل بستنی مورد علاقه ات نرم است؟ گرم است یاسرد؟ ترش است یا شیرین؟ آیا وقتی چشم هایت به چشمش میافتد، از ترس می لرزی؟ چطوری این احساس وارد خانه ات شد؟ سرزده و بی دعوت داخل شد؟ مثل یک موش خجتالتی بود؟ آیا مثل توفان می غرید و سر و صدا می کرد؟ یا مثل مرغ مگس خوار سریع و فرز می پرید و می جهید؟ وقتی وارد تو شد، کجا را برای نشستن انتخاب کرد؟ رفت آن پایین، توی دلت نشست؟ یا آن بالا، توی گلویت؟ اگر به چیزهایی که بدنت می گوید، گوش کنی، متوجه می شوی که احساساتت هیچ ایرادی ندارند. با کمی توجه بیشتر و اهمیت دادن به آن ها بالاخره پی می بری که چرا الان این جا در درون تو هستند. بعضی احساس ها تلخ اند و بعضی ها هم خیلی جالب. حالا آمادهای با احساس بعدی آشنا شوی...
- از سری کتابهای نردبان
- نویسنده: لورن روبنشتاین
- تصویرگر: شلی هنن برگر
- مترجم: سارا وطن آبادی
- انتشارات: فنی ایران
نظرات کاربران درباره کتاب دیدار با احساسات
دیدگاه کاربران