کتاب اولیور تویست (شاهکارهای ادبی مصور 6)

کتاب اولیور تویست ششمین جلد از شاهکارهای ادبی مصور نوشته ی چارلز دیکنز و ترجمه ی رضا مرتضوی توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.

" اولیور " پسر یتیمی است که در یتیم خانه بزرگ شده. یک روز او به تحریک بچه های دیگر غذای بیشتری مطالبه می کند و این موضوع باعث می شود آقای " بامبل " او را به گورکنی بسپارد. گورکن و همسرش از اولیور در مراسم خاک سپاری اموات، برای نگه داشتن تابوت استفاده می کنند. اولیور به خاطر چهره ی زیبا و معصومش مورد توجه همراهان متوفی قرار می گیرد و برای گورکن و همسرش منبع درآمد خوبی است. یک روز اولیور نا خواسته، با مردی دعوا می کند. گورکن و همسرش تصمیم می گیرند او را به یتیم خانه بازگردانند. اولیور شبانه فرار کرده و به لندن می رود. در لندن با کمک به یک دزد، وارد یک باند خلاف به سرپرستی آقای داجر می شود و ...

این کتاب جلد ششم از مجموعه ی " شاهکارهای ادبی مصور " بوده و به صورت کمیک استریپ بازنویسی شده است. داستان مصور یا " کُمیک‌استریپ " به مجموعه ای از نقاشی های دنباله دار در باره ی یک موضوع خاص گفته می شود که معمولا دو نفر نویسنده و تصویرگر آن را هماهنگ پیش می برند. این روش بسیار قدیمی است و گفته می شود ریشه در مصر باستان دارد. این روش از قرن هجده میلادی برای انتقاد به خاندان بوربون در اروپا متداول شد و پس از آن به مجلات و روزنامه ها راه پیدا کرد. داستان کمیک از دههٔ 1340 در ایران مورد استفاده قرار گرفت و مجله کیهان بچه ها داستان های کمیک را منتشر کرد. بعدها داستان های " تن تن " و " میلو " با این روش منتشر شد. داستان رستم و اسفندیار اولین کتابی بود که با این روش در ایران چاپ شد.

برشی از متن کتاب

تورو به خدا کمکم کنید به خاطر خدا مواظب پسرم باشید... به خاطر دهن گندش که شبیه حرف او ست اسمش را می گذارم ... اولیور! چه آویز قشنگی دور گردنت داری... نام خانوادگس هم لازم داری. دیروز بچه ای رو که نام خانوادگیش با حرف س شروع می شد غسل تعمید دادم حرف ت رو هم می دم به تو. و این گونه بود که این پسر که پدر و مادر مشخصی نداشت چند سال اول عمرش را در یتیم هانه ای که بیشتر شبیه زندان بود سپری کرد ... نام او ... اولیور تویست بود... داخل صف حرکت کنید ... یک ، دو...کار امروز خیلی سخت بود بلاخره از گرسنگی می میریم. باید اعتراض کنیم. یالا اولیور! کی، من؟! ل...لط... برای اولین بار در تاریخ یتیم خانه یک نفر بدون اجازه از سر میز بلند شد. چی؟ لطفا یه کم دیگه سوپ به من می دید قربان؟ چی؟ تو چی گفتی پسرک مفلوک؟

• نویسنده: چارلز دیکنز
• مترجم: رضا مرتضوی
• انتشارات: آفرینگان