کتاب شبح جنگل (خانواده خرس ها 25)

کتاب شبح جنگل جلد بیست و پنجم از مجموعه ی خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.

توله خرس ها به همراه پسر عمو " فِرد " تصمیم گرفته بودند با سردسته ی پیشاهنگ ها که اسمش " جین " بود، به یک سفر ماجراجویانه به اعماق جنگل بروند، اما آن ها نمی خواستند که بابا را با خودشان ببرند. خرس بابا وقتی متوجه این موضوع شد گفت: «جنگل پر از شبح است و رییس آنها شبح جنگل نام دارد.» خرس ها خیلی ترسیده بودند و نمی دانستند چکار کنند که مامان صدای آن ها را شنید و گفت: «نترسید! بابا داره با شما شوخی می کنه.» اما بابا دست بردار نبود، او به اتاق زیر شیروانی رفت و از داخل جعبه یک پارچه سفید درآورد و با قیچی سه تا سوراخ روی آن ایجاد کرد تا با آن خرس ها را بترساند. او بدون اینکه خرس مامان بویی از ماجرا ببرد خانه را ترک کرد و به جنگل رفت ...

 

برشی از متن کتاب

خرس های پیشاهنگ پاورچین پاورچین از پلّه ها پایین می رفتند که خرس برادر گفت: «فقط بابا متوجه نشه.» خرس خواهر گفت: «ما نمی خوایم بابا بیاد.» پسرعمو فرد گفت: «نه توی این سفر.» خرس برادر گفت: «بابا تو روخدا ما رو ببخش، امّا نمی خوایم توی این سفر کسی رو با خودمون ببریم.» «من هم دوست ندارم توی این سفر با شما بیام. بیام که با اشباح بخوابم؟ مگه عقلم کمه!» پیشاهنگ ها بریده بریده گفتند: «اشباح؟ نه ما که از اشباح نمی ترسیم.» «اشباح جورواجور! رژه ی شبانه!» خرس بابا ملافه را روی سرش کشید و گفت: «کلکی بهشون بزنم که حال کنن.» جین پاورچین پاورچین دور شد و گفت: «اگه قراره کلک بزنی، منم بلدم چیکار کنم!»

• مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
• نویسنده: استن وجن برنشتاین
• مترجم: سعید خاکسار
• انتشارات: موزون