کتاب تاثیر بد از مجموعه ی خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید مادح خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
این مجموعه شامل چندین جلد با موضوعات متفاوت و متنوع پیرامون، آموزش غیر مستقیم مهارت های زندگی و شهروندی ویژه ی کودکان و نوجوانان می باشد که عناوین برخی از جلدهای آن عبارت است از: قلدر، مشکل در مدرسه، تلوزیون ممنوع، همسایه های جدید، عادت بد، روز اسباب کشی، فرزند جدید، در مطب دکتر، کمک به دیگران، اردو، تاثیر بد و...نکات آموزنده ی این مجموعه کتاب ها در متن داستان نهفته بوده و جنبه ی نصیحت گونه ندارد. کودکان و نوجوانان با مطالعه متن ساده و روان به کار برده شده در زبان نوشتاری داستان می توانند برای مدتی سرگرم شده و علاوه بر آن در رابطه با اتفاقات روزمره ای که ممکن است برای آن ها پیش آید نیز آگاهانه و با دید بازتری برخورد کنند. شخصیت اصلی داستان های این مجموعه کتاب خانواده ای به نام " خانواده ی خرس ها " می باشد، که در هر جلد این خانواده با موضوع جدیدی رو به رو می شوند. اعضای اصلی این خانواده از خرس پدر، خرس مادر، خرس پسر و خرس دختر و کوچک ترین عضو خانواده خرس عسل تشکیل شده است. تصاویر زیبا به همراه رنگ آمیزی شاد به کار گرفته شده در این کتاب که بیانگر روند داستان می باشد جذابیت آن را دو چندان کرده است. " تاثیر بد " عنوان جلد سی و هفتم از این مجموعه کتاب ها می باشد. صبح روز شنبه خرس خواهر با عصبانیت وارد خانه شده و به مادر خود می گوید که با دوستش " لیزی برووین " دعوا کرده است و دیگر تمایلی به دوستی با او ندارد. از طرف دیگر " میراندا ماس " به تازگی به همراه خانواده اش به محله ی آن ها اسباب کشی کرده اند. خواهر روی پله ها تنها نشسته بود که میراندا به او نزدیک شده و پیشنهاد می دهد که با سه چرخه ی خرس خواهر یک دوری در اطراف بزنند. مادر از اینکه او دوست جدیدی پیدا کرده است بسیار خوشحال بود اما غافل از اینکه این دوست جدید رفتارهای ناپسندی دارد که این رفتارها بر روی خرس خواهر هم بی تاثیر نمی باشد...
برشی از متن کتاب
مامان از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت: چه خوب، خواهر یه دوست جدید پیدا کرده. بابا که از کارگاه آمده بود تا یک لیوان چای بنوشد، پرسید: مگه دوستای قدیمیش چه ایرادی داشتن؟ مامان همان طور که به سه چرخه ای که به سرعت از مقابلش رد می شد خیره شده بود گفت: خواهر با لیزی برووین دعواش شده یه بگو مگوی معمولی توله خرسی. میراندا که با بالاتر رفتن سرعت خواهر، محکم تر به او می چسبید پرسید: این دور و برها تپه های خوب هم پیدا می شه؟ خواهر گفت: خیلی زیاد، اما تپه ی خرس مرده از همه بهتره! میراندا پرسید: میشه بریم ببینیمش؟ خواهر گفت: البته، از این طرفه. من یه راه میون بر بلدم. مشکل این جا بود که راه میان بر درست از وسط گل های لاله ی خانم مک گریز رد می شد. میراندا فریاد زد: پس گازشو بگیر! خواهر فریاد زد: محکم بشین که رفتیم! در این لحظه خانم مک گریز که در خانه اش مشغول آب دادن به گلدانش بود، از پنجره تمام ماجرا را دید. او فریاد زد: لاله هام، لاله های قشنگم! یکی از توله ها شبیه خرس خواهره. انگار باید زنگی به مامانش بزنم. تپه ی خرس مرده خیلی بلند بود. خواهر بالای تپه توقف کرد. او گفت: کشاورز بن اون پایین زندگی می کنه. میراندا گفت: می دونم، ما امروز صبح از او سبزی خریدیم. خب...؟ خواهر گفت: خب چی...؟ میراندا پرسید: حالا از تپه ی خرس مرده پایین می ریم یا نه؟ خواهر جواب داد، من بارها با سورتمه از اون پایین رفتم، اما هیچ وقت با سه چرخه این کار رو نکردم. میراندا گفت: همیشه یه دفعه ی اول وجود داره. خواهر پایش را از روی رکاب برداشت و گفت: باشه پس بزن بریییییییم! از شانس بد درست پایین تپه ی خرس مرده، یک پیچ تند بود....
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن و جن برنشتاین
- مترجم: سعید مادح خاکسار
- انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب تاثیر بد (خانواده خرس ها 37)
دیدگاه کاربران