کتاب خطر آلودگی نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
کتاب از سری کتاب های " خانواده خرس ها " و " مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان " و جلد سی از این مجموعه می باشد. داستان های این مجموعه هدفمند هستند و مهارت های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در قالب داستان شرح داده اند. داستان درباره ی آلودگی محیط زیست و حفظ منابع طبیعی است و به کودکان می آموزد باید مراقب محیط زیست باشند و آن را برای نسل های بعد حفظ کنند. یک روز خرس پدر مطلبی از پروفسور " آکچوال فکچوال " در روزنامه خواند. او گفته بود، سرزمین خرس ها مشکل آلودگی دارد و باید جلوی آلودگی محبط زیست را گرفت. پدر خانواده که با صحبت های پروفسور موافق نبود سعی می کرد با نشان دادن منظره های اطراف خانه اعضای خانواده را متقاعد کند که هیچ مشکلی در محیط زیست وجود ندارد. همه چیز از ایوان خانه ی خرس ها خوب و درست بود، ولی وقتی از نگاه جانوران کوچک و ساکن جنگل درختان بلوط کم شده بودند و غذای سنجاب ها هم کم شده بود. اوضاع از نظر ماهی ها هم بد بود. روز بعد خرس برادر نزد پروفسور رفت تا درباره کار کلاسی اش درباره ی جانوران در حال انقراض با او صحبت کند. پروفسور نگران بود و به برادر پیشنهاد داد درباره ی انقراض نسل خودشان گزارشی تهیه کند. او بچه ها را با اتومبیلش به گردش در سرزمین خرس ها برد و بچه ها توانستند آلودگی آب با روغن های آلوده، زباله های زیر آب و خطر مرگ ماهی ها و قطع درختان را از نزدیک ببینند. پروفسور به بچه ها گفت هیچ کس این خطر را درک نمی کند. بچه ها که متوجه ویرانی محیط زیست و عوارض خطرناک آن در آینده شده بودند، با توجه به صحبتهای پروفسور درباره ی شناخت محیط زیست، نگهداری از محیط زیست و بازیافت زباله تصمیم گرفتند، با کمک بچه ها ی دیگر باشگاه ناجیان زمین را به وجود بیاورند و .....
برشی از متن کتاب
معمولا، هرو قت توله ها به دیدن پروفسور اکچوال فکچوال می رفتند، او سر حال و صمیمی بود و مدام درباره ی ایده ها و پروژه هایش صحبت می کرد، اما این مرتبه نگران و غمگین به نظر می رسید. با دیدن توله ها کمی خوشحال شد، اما وقتی برادر به او گفت که برای گرفتن کمک در تهیه گزارشش درباره ی جانوران در خال انقراض نزد او رفته اند، حرف خیلی عجیبی زد: " می دونی گزارشت رو درباره ی کدوم جونور در حال انقراض بنویسی؟ درباره ی - خودمون! " توله ها گفتند: " منظورتونو نمی فهمیم. " پروفسور توضیح داد: " خیلی ساده اس. ما خرس ها و بقیه موجودات برای زنده موندن، به بعضی چیز ها نیاز داریم، مثل هوای پاکیزه برای تنفس، آب تمیز برای آشامیدن و خاک حاصلخیز برای کشاورزی. اگه جلوی آلودگی رو نگیریم، ما هم جزو حونورای در حال انقراض می شیم. " او گفت: " بیاین تا بهتون نشون بدم. "او آن ها را به جایی برد که اکچوال فکچوال موبیل را پارک کرده بود. ماشین او نوعی ون بود که یک عالمه وسایل علمی در آن قرار داشت. بعد پروفسور طوری برادر و خواهر را در سرزمین خرس ها چرخاند که به این زودی ها فراموش نکنند. آن ها از مقابل تعمیرگاه گریزلی گاس گذشتند و دیدند که روغن از آن جا نشت کرده و وارد آب شده و یک اردک را روغنی کرده و چند ماهی را کشته است. از جلوی یک کارخانه ی قدیمی رد شدند و دیدند که از آن جا دود سیاه کثیفی وارد هوا می شود. آن ها در دریاچه ی 'خرس بزرگ' غواصی کردند و دیدند که در آن جا همه چیز، از قوطی نوشابه گرفته تا فنرهای زنگ زده ی تختخواب و چیزهای بدتر پیدا می شود؛ یک ماهی را دیدند که در نوار پلاستیکی قوطی های نوشابه گیر کرده؛ او را آزاد کردند ولی نمی توانستند تمام ماهی هایی را که در این پلاستیک ها گیر کرده بودند، نجات دهند....
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن و جن برنشتاین
- مترجم: سعید خاکسار
- انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب خطر آلودگی (خانواده خرس ها 30)
دیدگاه کاربران