کتاب یک هفته پیش مامان بزرگ از مجموعه خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
این مجموعه شامل چندین جلد با موضوعات متفاوت و متنوع پیرامون، آموزش غیر مستقیم مهارت های زندگی و شهروندی ویژه ی کودکان و نوجوانان می باشد که عناوین برخی از جلدهای آن عبارت است از: قلدر، مشکل در مدرسه، تلوزیون ممنوع، همسایه های جدید، عادت بد، روز اسباب کشی، فرزند جدید، در مطب دکتر، کمک به دیگران، اردو، تاثیر بد و... نکات آموزنده ی این مجموعه کتاب ها در متن داستان نهفته بوده و جنبه ی نصیحت گونه ندارد. کودکان و نوجوانان با مطالعه متن ساده و روان به کار برده شده در زبان نوشتاری داستان می توانند برای مدتی سرگرم شده و علاوه بر آن در رابطه با اتفاقات روزمره ای که ممکن است برای آن ها پیش آید نیز آگاهانه و با دید بازتری برخورد کنند. شخصیت اصلی داستان های این مجموعه کتاب خانواده ای به نام " خانواده ی خرس ها " می باشد، که در هر جلد این خانواده با موضوع جدیدی رو به رو می شوند. اعضای اصلی این خانواده از خرس پدر، خرس مادر، خرس پسر و خرس دختر و کوچک ترین عضو خانواده خرس عسل تشکیل شده است. تصاویر زیبا به همراه رنگ آمیزی شاد به کار گرفته شده در این کتاب که بیانگر روند داستان می باشد جذابیت آن را دو چندان کرده است. " یک هفته پیش مامان بزرگ " عنوان جلد سی و ششم از این مجموعه کتاب ها می باشد. مامان و بابا با دیدن آلبوم عکس های قدیمی خود که مربوط به دوران " ماه عسل " می باشد، به یاد خاطرات شیرین روزهایی می افتند که در هتل " کوهستان گریزلی " با هم داشتند. آن ها تصمیم دارند که برای دومین بار به همان هتل رفته و در کنار هم یک ماه عسل دوم را به همراه تفریحات لذت بخشی همچون تنیس بازی، قایق سواری، شرکت در مراسم جشن و...تجربه کنند. توله خرس ها با شنیدن این جمله بسیار خوشحال شدند اما پدر به آن ها می گوید که ماه عسل دوم هم مخصوص پدر و مادر می باشد و شما نمی توانید به این سفر بیایید. ما تصمیم گرفتیم که شما را برای مدت یک هفته به خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ بفرستیم. بچه ها با شنیدن این خبر کمی ناراحت شدند چون دلشان می خواست که همراه مامان و بابا به ماه عسل دوم بروند. آن ها پدربزرگ و مادربزرگ را خیلی دوست داشتند ولی آن ها کمی پیر شده اند و همین موضوع بچه ها را نگران می کرد...
به نظر شما در خانه ی مادربزرگ اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا آن ها یک هفته ی کسالت آور را پشت سر خواهند گذشت یا همه چیز آن طور که توله خرس ها فکر می کنند نخواهد شد؟با داستان این کتاب و کشف اتفاقات تازه با توله خرس ها همراه شوید.
برشی از متن کتاب
خواهر گفت: اما تا حالا ما هیچ وقت اون قدر پیش کسی نموندیم! بابا که داشت با راکت تنیسش چند ضربه ی تمرینی می زد گفت: خب، همیشه برای هر چیزی یه بار اول وجود داره! توله ها پرسیدند: یه هفته ی تموم چی کار کنیم؟ کجا بخوابیم؟ چی بخوریم؟ مامان گفت: وا! یه چیز ساده مثل یه هفته موندن پیش مامان بزرگ که دیگه این قدر غر غر نداره. از نظر توله ها، این چیز ساده ای نبود. آن ها خیلی مامان بزرگ و بابا بزرگ را دوست داشتند، ولی...آن ها جای مامان و بابا را نمی گرفتند. تازه، بابابزرگ و مامان بزرگ بفهمی نفهمی...پیر بودند. وقت بستن چمدان ها که شد، خواهر از برادر پرسید: تو چی با خودت می آری؟ من با خودم دو جلد کتاب، بازی یه قل دو قلم و البته خرسکم رو می آرم. برادر که تعدادی کتاب و بهترین یویویش را در دست داشت گفت: اینارو. بابا چمدان های آن ها را آخر سر توی صندوق ماشین گذاشت تا وقتی به خانه ی مامان بزرگ رسیدند، بیرون آوردنشان راحت تر باشد. بعد، پس از یک عالمه روبوسی و بغل کردن دو مسافر خوشحال ماه عسل، سفر خودشان را آغاز کردند...
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن و جن برنشتاین
- مترجم: سعید خاکسار
- انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب یک هفته پیش مامان بزرگ (خانواده خرس ها 36)
دیدگاه کاربران