درباره کتاب دستور زبان فارسی
مجموعه قواعدی که ویژگی ها و توانایی های زبان فارسی را نشان می دهد دستور زبان فارسی نام دارد که با بسیاری از زبان های هند و اروپایی شباهت هایی دارد، به خصوص زبان هایی که از ریشه هند و ایرانی هستند. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود که شامل : ترکیب (نقش) : در این نوع از نقش واژه در داخل جمله بحث می شود. تجزیه (نوع) : از ویژگی ها و خصوصیات واژه در خارج از جمله بحث می شود.
فهرست
بخش اول: دستور زبان فارسی مقدمه جمله انواع جمله جمله : نهاد- گزاره گزاره: فعل فعل: زمان و شخص فعل: شخص(مفرد، جمع) فعل: صیغه یا ساخت فعل: ماده، شناسه فعل: مادهء ماضی، مادهء مضارع وجوه فعل: اخباری و التزامی وجوه فعل: امری – شرطی فعل: زمان های گذشته فعل: زمان های حال و آینده نهاد: فاعل فاعل: اسم اسم: عام، خاص اسم: ذات، معنی اسم: مفرد، جمع اسم: جمع های عربی اسم: جمع های عربی (بقیه) ضمیر ضمیر: ضمیر اشاره گزاره: مفعول وابسته اسم: صفت وابسته فعل: قید حروف: حرف اضافه حروف: حرف ربط، حرف نشانه، اصوات فعل: لازم، متعدی متمم فعل فعل: معلوم- مجهول متمم اسم: مضاف الیه وابسته های اجزای جمله وابسته اسم: بدل یادآوری و تکرار بخش دوم: اجزای جمله- حذف جمله پرسشی پرسش تاکیدی – صفت پرسشی جمله عاطفی جمله امری اثبات و نفی حذف در انواع جمله جمله ساده، مستقل و پیوسته جمله مرکب: پایه، پیرو جمله مرکب: حرف ربط وجوه فعل: اخباری، التزامی جمله های پیرو: جمله شرطی، فعل شرطی وجه تردیدی و شرطی: (در فارسی قدیم) کلمه: اسم و صفت ساختمان کلمه: پسوند و پیشوند ساختمان کلمه: کلمات مشتق ساختمان فعل: ساده، پیشوندی، مرکب صفت: (از نظر معنی) صفت: (مقام آن نسبت به اسم) صفت: (درجات صفت) متمم اسم، متممم صفت ضمیر شخصی ضمیر مبهم، ضمیر مشترک صفت ( مقام صفت در جمله) نوع کلمه رابطهء اجزای جمله با یکدیگر ساختمان جمله های مرکب تجزیه و ترکیب جمله بخش سوم: ساختمان جمله یادداشت مقدمه- تعریفات پیوستگی جمله های مستقل جمله مرکب جمله شرطی بخش چهارم: پسوند مصدر بحثی ازنظر تحول تاریخی زبان بخش پنجم: نکته هایی درباره زبان فارسی باید، بایست، بایستی گفتی و گویی یکی از .... ترین بر سر.... یا در سر را به گردن، در گردن، از گردن است، هست حذف حرف اضافه یک .... یک عبارت وصفی رفته، رفته است دوخته بود، دوخته شده بود او، او، او بخش ششم: نکته هایی دربارهء فصاحت زبان فارسی نقش، نقش بازی کردن شرایط- اوضاع درازنویسی بر علیه خانه فقیر عبارتهای یاجوج و ماجوج بی تفاوت
برشی از متن کتاب
فصل اول: دستور زبان فارسی مبحث نخست این قسمت جمله است، انسان همیشه مقصود خود را به صورت جمله بیان می کند و یک یا مجموع چند کلمه می باشد که بر روی هم پیام کاملی را از گوینده به شنونده برساند و هر جا که تمام شود نقطه گذاشته می شود. جمله چهار نوع است : خبری، پرسشی، امری و عاطفی. جمله ای که خبری را بیان می کند خبری، در آن پرسشی باشد پرسشی، در آن فرمانی داده شود امری و عاطفه یا احساسی را برساند عاطفی می باشد. فصل دوم: اجزای جمله جمله خبری شامل دو قسمت اصلی می باشد، نهاد که قسمتی از جمله است و درباره ی آن خبری داده می شود و گزاره که خبری است درباره ی نهاد گفته می شود. ممکن است در هر چهار نوع جمله یکی از این دو قسمت اصلی حذف شود یعنی ناگفته بماند، به طور مثال جمله ی حسن به خانه آمد و برگشت را در نظر بگیرید. دو جمله وجود دارد : یکی (حسن به خانه آمد) و دیگری (برگشت) که در جمله ی اول هر دو قسمت نهاد و گزاره ذکر شده است و در جمله ی دوم تنها یکی از دوقسمت آمده است اما خواننده معنی جمله ی دوم را نیز می یابد. فصل سوم: ساختمان جمله این بخش رساله ای بسیار مختصر درباره ترکیب جمله ساده و چگونگی پیوستن جمله های مستقل در زبان فارسی است. کلمه ای که اصل یا هسته ی نهاد است اسم یا ضمیر می باشد و جزء اصلی یا هسته ی گزاره همیشه فعل است. کوتاه ترین صورت جمله ی خبری آن است که هر یک از دو قسمت اصلی آن (نهاد و گزاره) تنها شامل یک کلمه باشد و این در صورتی است که فعل لازم به کار رود، مثل جمله ی فریدون آمد. فعل متعدی، گزاره را به یک جزء دیگر محتاج می کند که مفعول خوانده می شود و این جزء که متعلق به قسمت گزاره است نیز اسم یا ضمیر است. فصل چهارم: پسوند مصدر قدیمی ترین ذکری که در کتاب های فارسی از پسوند مصدر به میان آمده در کتاب (المعجم فی معاییراشعارالعجم) است و شمس قیس رازی می نویسد : حرف مصدر، و آن نونی است مفرد. بنابراین در نظر شمس قیس پسوند مصدر فقط حرف نون است و در مآخذ جدیدتر گاهی همین عقیده اظهار شده است. در فارسی باستان که زبان کتیبه های شاهان هخامنشی است، صیغه ی مصدری در هر جمله که به کار رفته تابع فعلی است یعنی مصدر برای یکی از افعالی که دارای معانی مانند فرمودن، رستن و شایستن باشد مفعول واقع می شود. فصل پنجم: نکته هایی درباره زبان فارسی در آثار نویسندگان امروز، چه روزنامه و چه کتاب اغلب به عبارت هایی بر می خوریم که در آنها فعل بایستن و فعلی که تابع آنست به صورت های گوناگونی به کار رفته است مثل جمله های (کدخدا باید به ده می رفت.) و (جوان بایستی می گفت که دوستش ندارد.) که در این عبارت ها دو مشکل وجود دارد. یکی آنکه معلوم نیست در نظر نویسندگان امروز صیغه های مختلف (باید) و (بایستی) با هم چه فرق دارد و مورد استعمال هر یک کدام است و دوم آنکه فعلی که پس از این افعال می آید (می رفت و می گفت) باید چه صیغه ای باشد و صورت های مختلف آن چه تغییری در معنی عبارت می دهد. فصل ششم: نکته هایی درباره فصاحت زبان فارسی از وقتی که ایرانیان با زبان ها و ادبیات اروپائی سرو کار پیدا کردند لغات، اصطلاحات و تعبیرات تازه ای وارد زبان فارسی شد. مسلم است که جلو این نفوذ را نمی توان گرفت و خواه و ناخواه معانی تازه ای که از بیگانگان اقتباس می شود الفاظ بیگانه ای نیز همراه دارد. در مورد تعبیرات و استعارات نیز حال همین است اما هیچ مانعی ندارد که در این کار سلیقه و ذوقی به کار ببریم. از جمله تعبیراتی که تازه از اروپائیان تقلید کرده ایم رل بازی کردن است. می نویسیم : فلانی در این کار رل مهمی بازی می کند، یعنی دخالت و تاثیر بسیار دارد.
نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری انتشارات: توس
نظرات کاربران درباره کتاب دستور زبان فارسی | ناتل خانلری
دیدگاه کاربران