درباره کتاب تو خدا نیستی
عبارت تو خدا نیستی درواقع پیامی از افرادیست که به الکل اعتیاد داشته و حالا آن را کنار گذاشتهاند. در این کتاب مطالب فوقالعاده مهمی مورد بررسی قرار گرفته که ممکن است برخی از آنها با اصول دینی و انسانی مطابقت نداشته باشند، اما مهم است که خوانندگان، این مسائل را با وجدان و منطق خودشان بررسی کنند تا این مطالب به صورت ناخواسته به دیگر افراد منتقل نشود. کتاب اصلی دو بخش دارد و کتاب حاضر درواقع ترجمهای از یک بخش از کتاب اصلی است، چرا که بخش دوم به بستر رشد و تولد الکلیهای گمنام در 100 سال قبل آمریکا اشاره میکند و مترجم فعلا ترجیح داده است، برای چاپ کتاب در کشورمان، به ترجمه بخش اول بسنده کند.
یکی از مسائلی که در این کتاب بررسی میشود، مسئله محدودیت عضویت در انجمن الکلیهای گمنام میباشد که محدود به مصرف کنندگان مشروبات الکلی است و نویسنده با منطق خودش در این کتاب از آن دفاع کرده است. آنچه که نویسنده و انجمن از یاد بردهاند این است که اگر یک الکلی با کمک خدا توانسته الکل را کنار بگذارد، پس باز هم به کمک او میتواند کارهای دیگری را نیز انجام دهد.
پیام "خدا نبودن" را الکلیهای گمنام بهگونهای پذیرفتهاند که یعنی در برابر الکل عاجز بودهاند و زندگیشان از اراده خارج شده بود. پس این عقیده به آنها میآموزد که آنها خدا نیستند و برای قرار گرفتن در مسیر درست زندگی لازم است که به خدا تکیه کنند. نویسنده این کتاب امیدوار است که این مطالب بیش از آنکه دلفریب باشد، به یاد ماندنی باشد، زیرا از نظر او این کتاب دو مخاطب دارد، یکی انسان الکلی و دیگری غیر الکلی، که نه تنها فرد الکلی بلکه انسان عصر جدید نیز لازم است به آن توجه و سپس آنرا دنبال کند.
برشی از متن کتاب تو خدا نیستی
خدا نبودن به معنای نیاز به دیگران است، به دلیل ضعف شخصی و الکلی - بودنشان. این مفهوم آنقدر اهمیت داشت که دو دهه بعد بیل ویلسون گزارش داد که روز بعد دکتر باب پیشنهاد داد که کار با الکلیهای دیگر را شروع کنند. در حقیقت، بعد از 28 ژوئن بود که بیل و دکتر باب عملا با بیل دی، اولین مرد بستری روبهرو شدند.
دو روز قبل از آن، باب به یکی از دوستان پرستار خود در بیمارستان شهر آکرون زنگ میزند و به او میگوید که شخصی که اهل نیویورک بود را ملاقات کرده که مداوای جدیدی برای الکلیسم یافته است. اولین واکنش آن پرستار یک طعنه و کنایه بود: که اینطور دکتر باب. منظورتان این نیست که آن مداوا را بر روی خودتان امتحان کردهاید! اسمیت از اینکه میدید مشروبخواریش از دید دیگران مخفی نبوده یکهای خورد، ولی با این وجود با صدای کوتاه و با صداقت پاسخ میدهد: بله، مطمئنا که امتحان کردهام.
(تاریخچه الکلی های گمنام) نویسنده: ارنست کورتز مترجم: بهنام عرب یزدی انتشارات: بهنام عرب یزدی
نظرات کاربران درباره کتاب تو خدا نیستی
دیدگاه کاربران