درباره کتاب مجموعه آثار شمس لنگرودی
این کتاب از مجموعۀ 15 جلدیِ «شعر زمان ما»، مجموعهای شامل آثار بزرگترین شاعران معاصر میباشد. کتاب حاضر مجموعه آثار شمس لنگرودی و دفترهای شعر او، که از سال 1355 تا به امروز منتشر شدهاند، را شامل میشود. لنگرودی در اشعارش از زبانی ساده و درونمایههایی عاشقانه بهره میبرد و در ایماژها و آرایههای ادبی خود از عناصری چون واقعگرایی تخیل و توصیفها استفاده کردهاست.
اشعار او گرایشات اجتماعی دارند و به سمت درونمایههایی از رومانتیسم میل کرده و به فضایی سوررئال قدم میگذارد و به هم آمیختن خیال و واقعیت در آنها دیده میشود. او پس از دفتر «نتهایی برای بلبل چوبی» اقدام به نوعی ساختار شکنی اسطورهای میکند و فضای جدیدی در اشعارش خلق میکند. اشعار این شاعر را میتوان متأثر از شاعران بزرگی همچون فریدون مشیری، نادر نادرپور و احمد شاملو دانست. او در سرودههای اولیه خود کمتر از استعارهها و بیان طنزآلود استفاده میکند اما دفتر به دفتر طنزهایش عمیقتر و با اقتدارتر میشوند.
شمس لنگرودی در سال 1329 به دنیا آمد. اولین بار شعری چهارپاره را که به تقلید از نادر نادرپور نوشته بود، در هفتهنامۀ امید ایران به چاپ رساند. اولین دفتر شعرش به نام «رفتار تشنگی» را در سال 1355 منتشر کرد. در شهریور 1361 به اتهام فعالیت سیاسی دستگیر و در اوین زندانی میشود. در سال 1363 دومین مجموعه شعر خود را به نام «در مهتابی دنیا» به چاپ رساند و با منتشر کردن چندین دفتر شعر دیگر در اواسط دهۀ شصت، به شهرت میرسد. او در دۀ هشتاد نیز شاعری پرکار بود و هشت مجموعه منتشر کرد. او در مجموع آثار زیادی منتشر کرده است که از آنها میتوان «در مهتابی دنیا»، «قصیده لبخند چاک چاک»، «اشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنید»، «نتهایی برای بلبل چوبی»، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه»، «لبخوانیهای قزل آلای من»، «رسم کردن دستهای تو»، «شب نقاب عمومی» و « میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم» را نام برد.
فهرست
سخن ناشرپیشگفتارسالشمار شمس لنگرودیرفتار تشنگیدر مهتابی دنیاخاکستر و بانوجشن ناپیداقصیده لخند چاک چاکچتر سوراخاشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنیدنتهایی برای بلبل چوبیپنجاه و سه ترانه عاشقانهباغبان جهنمملاح خیابانهالبخوانیهای قزل آلای منرسم کردن دستهای توشب نقاب عمومیمیمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم
برشی از متن کتاب مجموعه آثار شمس لنگرودی
تو دیگر نیستی انار شکستهیی که خاطرههای خونینش تنها بر دستو دهان میماند. تو دیگر نیستی مگر به صورت شعری در دهان و لمس سرانگشتهای تمام شدهات در دستهایمان شگفت، لعلگونه، درخشان، پرداخت شده، آبگون، ... انار دهان گشوده از این بیش نمیماند بر درخت. v دلم به بوی تو آغشته است. سپیدهدمان کلمات سرگردان بر میخیزند و خوابآلود دهان مرا میجویند تا از تو سخن بگویم. کجای جهان رفتهای نشان قدمهایت چون دان پرندگان همه سویی ریخته است باز نمیگردی، میدانم و شعر چون گنجشک بخار آلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد. v تو نیستی که ببینی چگونه در هوای تو پر میزنم. کلمات نابینا بر کاغذهای سفید دست میسایند و گرد نام تو جمع میشوند، ثانیههای متمرّد به زخم عقربهها فرو میریزند و نام تو را تکرار میکنند. تو نیستی که ببینی چگونه پیلهی سنگی میشکافد و پروانهی مجروح با بال شکسته ابریشم شعر جارو میکند. v خورشید شامگاه خزانی زیبا نیست اکنون که لختهلخته پیرهنت را به یاد میآورد. v سخن از آزادی ناتمام است وقتی نسیمی حتی مدد نمیکند مردگان مغرور موریانهها و علفها را از مژههایشان بتکاند. سخن از آزادی ناتمام است وقتی که در صف نان میایستی و فرصت رأیگیری از دست میرود.
- شاعر: شمس لنگرودی
- انتشارات: نگاه
نظرات کاربران درباره کتاب شمس لنگرودی (شعر زمان ما 15)
دیدگاه کاربران