درباره کتاب خیابان خوابها
مجموعه شعرهای این اثر که به بیش از 50 عنوان شعر با مضامین اجتماعی، بیان دردها و کاستیها، به چالش کشیدن فرهنگ و آداب و رسوم ناپسندی که خواه ناخواه در متن جامعه جاریست، میرسد؛ آمیخته با درونمایههای طنزی از نوع تلخند است که حاکی از درون پر از غوغای شاعر جوان زنجانی دارد و در پی بهتر نمودن اوضاع با زبان شعر است. خلیل جوادی، زادهی سال 1353 در زنجان و ساکن تهران، به خوبی واقعیات اجتماعی را درک کرده و همنوا با مردمان کشورش و به تنگ آمده از برخی رخدادها و جریانات اجتماعی، به نکوهش خصائص و کردارهایی چون نفاق و دورویی، خودبینی و تظاهر، اعتراض و انتظار و البته عشقها و اشکها میپردازد. اشعار این کتاب در قالبهای مثنوی، غزل، رباعی و دوبیتی سروده شده که به تفکیک مشخص شدهاند. شاعر با ذهنی خلاق و توانا در بیان آنچه درد میشمارد؛ مخاطب را با خود همراه کرده و در این میان به کارگیری صور خیال و بهرهگیری از تلمیحات و مثلها به پرمحتوا شدن اشعارش کمک نموده است. گفتنی است چندی از اشعار این کتاب توسط خوانندگان پاپ اجرا شده که اجرای شعر «خیابان خوابها» توسط «علیرضا عصار»، خوانندهی پرطرفدار کشور، بر شهرت وی بیشتر افزود. خلیل جوادی، متبحرانه مفاهیم زیبا و لطیفی چون عشق و احساس را در کنار مضامین معترضانه و زمختی چون گله و انتقاد جای داده که تناقضهای آگاهانهی اینچنینی، بر قدرت شعریاش افزوده است. این شاعر با شعرهای امروزیاش در آثاری چون محکمهی الهی، بهشت بیامکانات، سمفونی جیرجیرکها هنر خود را به مخاطبان عرضه داشته است.
فهرست
خیابان خوابها قحط الادراک آتش تهیه دادخواست سنگها مثل هیچکس شهر مرده تجلی نور شأن شیر قلهی بلند خیال غرور زخمی آتش خانه بر دوش کسوف چشم عبرت دشت جنون دل شعلهور . کفر مطلق آدمکا نامه شب یلدا سیب قرمز عشق یخی امشب قدیما گل پیراهن همیشه بیست اخم آئینه قاصدک چشمهی اشک فلاشبک سمفونی جیرجیرکا نگاه دزدکی بیخیال شب قطبی نمنم بارون خلیج فارس ابرهای آهنی اندوه شیرین فصل رنگ وعدههای بیاساس عشق غلط زخم خنجر واژهها تغییر معنا دادهاند هوای برفی خواب تلخ معدنچی اشک پنهان حس زلال برف مترسک پسماندهی وجدان ذرهبین قرص ماه دولوبلوت بایاتیها
برشی از متن کتاب خیابان خوابها
واژههای دفترم خاکستریست باز بوی باورم خاکستریست پیش از اینها حال دیگر داشتم هرچه میگفتند باور داشتم ما به رنگی ساده عادت داشتیم ریشه در گنج قناعت داشتیم پیرها زهر هلاهل خوردهاند عشقورزان مهر باطل خوردهاند باز هم بحث عقیل و مرتضیست آهن تفتیدهی مولا کجاست نه، فقط حرفی از آهن مانده است شمع بیتالمال روشن مانده است با خودم گفتم تو عاشق نیستی آگه از سرّ شقایق نیستی غرق در دریا شدن کار تو نیست شیعهی مولا شدن کار تو نیست بین جمع ایستاده بر نماز ابنملجمها فراوانند باز روسیاهی کرده کتمان کینه را بیم دارم بشکند آیینه را خواستم چیزی بگویم دیر شد واژههایم طعمهی تکفیر شد قصهی ناگفته بسیار است باز دردها خروار خروار است باز دستها را باز در شبهای سرد ها کنید ای کودکان دورهگرد مژدگانی ای خیابانخوابها میرسد تهماندهی بشقابها سر به لاک خویش بردیم ای دریغ نان به نرخ روز خوردیم ای دریغ قصههای خوب رفت از یادها بیخبر ماندیم از بنیادها صحبت از عدل و عدالت نابهجاست سود در بازار ابن الوقتهاست گفتهام من دردها را بارها خستهام خسته از این تکرارها ای که میآید صدای گریهات نیمه شبها از پس دیوارها گیر خواهد کرد روزی روزیات در گلوی مال مردمخوارها من به در گفتم ولیکن بشنوند نکتهها را موبه مو دیوارها راه ما از شما جدا شده است کُرک وارونه پُربها شده است از جراحت پریم یا مولا خون دل میخوریم یا مولا معنی حمد را نمیدانیم و نماز غفیله میخوانیم بس که در گوشهای دعا خواندیم کاروان پیش راند و ما ماندیم در پس پُستها چه پست شدیم و چه بیدرد و خودپرست شدیم سادگیها به باد رفت افسوس و ابوذر ز یاد رفت افسوس نان تمام وجودمان شده است چهرههامان شبیه نان شده است آی نو کیسهی فرومایه با تو ام با تو، آی همسایه نهروانی مکن عبادت را مختصر کن نماز عادت را پیشترها فقیر اگر بودیم با صفاتر، شریفتر بودیم به نگاه کبوتران سوگند و به سوسوی اختران سوگند که تجمل بلای مردم شد عزت نفس در طمع گم شد چه قسمها که نابهجا خوردیم و ندیدیم از کجا خوردیم عشقها عشقهای پوشالی وعدهها وعدههای تو خالی شور آواز را نمیفهمیم نالهی ساز را نمیفهمیم گویی از لطف پنج حس پاکیم و گرفتار قحط الادراکیم درد امروز درد بیدردیست دور امروز دور نامردیست بس که آزردهاند جانم را سرختر کردهام زبانم را آنکه پایش به جبهه جاماندهاست چند سالیست بیعصا مانده است از پس انداز چند ساله فقط در کفش چند پینه جا مانده است برجسازان کجا خبر دارند که سر برج رفته یا مانده است خستهتر از همیشهام امروز چند فرسنگ تا خدا ماندهست به نگاه کبوتران سوگند و به سوسوی اختران سوگند راه ما از شما جدا شده است کرک وارونه پر بها شده است از جراحت پریم یا مولا خون دل میخوریم یا مولا
(مجموعه شعر) مولف: خلیل جوادی
نظرات کاربران درباره کتاب خیابان خواب ها | خلیل جوادی
دیدگاه کاربران