
محصولات مرتبط
کتاب آتایا اثر علیرضا آذر در نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر در سال 1392 منتشر گردیده است. این کتاب در قالب مثنوی و غزل سروده شده است. اشعار کتاب فضای حماسی، تاریخی و عارفانه دارند و این شاعر معاصر در گذشته، حال و آینده سیر می کند. از سروده های وی پیداست که از اتفاقات معاصر دل خون دارد. نویسنده در این مجموعه با اشعاری از دنیا و آخرت گرفته تا نخل های سر بریده ی جنوب، مادران فلسطینی، آوارگان جنگ های جهانی، امام زمان (عج) و خداوند تبارک و تعالی آثاری پر محتوا آفریده است.
کتاب آتایا اثر علیرضا آذر در نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
"میم مثل مااااااااااا در اینجا زنده می مانیم"
.
مثل هر شب دوباره دلگیرم
در خودم زنده زنده می میرم»
.
اضطرابی نگفتنی دارم
منتظر بر وقوع آوارم
.
هی به بغضی گلوم می گیرد
تا درونم پرنده می میرد
.
فکر این روز و شب مرا دارد
می برد تکه تکه بردارد
.
زندگی ها به یک تلنگر بند
اضطرابی است پشت هر لبخند
.
سقف ها زیر سر ترک دارند
مردمان درد مشترک دارند
.
خسته ام از جهانی سیمانی
اوج در آسمان سیمانی!
.
خسته از بازتاب خنجر و پشت
یک نفر باز ده نفر را کشت!
.
یک نفر پنج صبح فردا... دار...
روز و شب متن جنگ در اخبار
.
یک نفر زیر کامیون له شد
کودکی زیر اره مثله * شد
.
درد تا روح و جان مان رفته
کارد تا استخوان مان رفته
.
آیت البمب و جنگ نازل شد
سوره ی التفنگ نازل شد
.
کِشت مین در زمین مسکونی
جیغ خرچنگ های زیتونی
.
بره ها موج گرگ در راه است
انفجاری بزرگ در راه است
.
دوره ی سیب و دوره ی گندم
دوره ی نان پرستی مردم
.
بین مردم نفاق افتاده است
نهروان اتفاق افتاده است
.
دست ها مار آستین می شد
هر چه می کاشتند مین می شد!
.
خانه هایی سیاه تر اکنون
زندگی رو به راه تر اکنون
.
هر چه ریسید دستمان سست است
مطمئناً که ریسمان سست است
.
هر که هر شب به اشتباه افتاد
با همین ریسمان به چاه افتاد
.
دست مان رو به کهکشان مانده
یک وجب کو که آسمان مانده
.
بال پروازمان پلاسیده
پایمان پای نردبان مانده
.
این جهان با هنر موافق نیست
ذوق مان روی دستمان مانده
.
انفجاری نگفتنی بُم بُم
زنده در متن داستان مانده؟
.
با چنین قتل عام در قصه
خون به رگ های قهرمان مانده؟
.
خانه ها دور و سایه ها نزدیک
کودکی توی پادگان مانده
.
مادری زنده زنده ابعادش
زیر پوتین عابران مانده
.
مادرم گرچه سیب می دزدید
از ازل تا ابد خسارت دید
.
مادرم عهد جهل را دیده
زنده زنده به گور خوابیده
.
جنت زیر پا جهنم شد
وارث اتهام مریم شد
.
مادرم از همان کبوترهاست
از تبار پرنده پیکرهاست
.
مادرم در غبار می جنگد
روی حلقوم دار می جنگد
.
مادرم ارتعاش می زاید
کودکی با کلاش می زاید!
.
مادرم شکل بمب ساعتی است
شکل یک سر گذشت خط خطی است!
.
مادرم بیوه ای فلسطینی
در نگاهش طپانچه می بینی
.
چهره را پشت دست پوشیده
مادرم انتحار نوشیده
.
مادرم دختر ویتنامی ست
متهم به هزار بدنامی ست
.
جرمش این: تا که تانک را دیده
رو به آتش جنازه زاییده
.
مادرم خواب درد را دیده
حقه های نبرد را دیده
.
مادرم زیر شیروانی مرد
مادرم مرد بس که تهمت خورد
.
در بدن جای زخم های درشت
خوردن تهمت پدر با مشت!
.
«خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است»
.
ما هم از خاک و خون پرستانیم
توله گرگی دهان به پستانیم
.
توله حتماً بزرگ خواهد شد
گرگ زاییده گرگ خواهد شد
.
باز هم داس ها تکان خوردند
تا که گیلاس ها تکان خوردند
.
آب خیزی کثیف راه افتاد
ناخدا قعر اشتباه افتاد
.
تا به کی نردبان بیاموزم؟
کی کمی آسمان بیاموزم؟
.
تا به کی دست و پا بجنبانیم
چند قرن است در بیابانیم
.
این جهان طعم آب می خواهد
این کویر انقلاب می خواهد
.
پای من را دوباره پس بدهید
یک دریچه کمی نفس بدهید
.
آه از این روزگار افسرده
یک پسر بچه شوکران خورده
.
با چنین عالمی که من دارم
یک قدم تا تلف شدن دارم
.
لا به لای تمام پستی ها
من منم ها خود پرستی ها
.
یک نفر اهل سوز می خواهم
مادرم را هنوز می خواهم!
(پازل شعر امروز)
شاعر: علیرضا آذر
انتشارات: نیماژ
مشخصات
- انتشارات نیماژ
نظرات کاربران درباره کتاب آتایا - علیرضا آذر
دیدگاه کاربران