معرفی کتاب طوطی و بازرگان
داستان آمده در این کتاب در رابطه با بازرگان ثروتمندی است که یک طوطی زیبا و شیرین سخن داشت و آن را در قفسی زندانی کرده است. یک روز مرد بازرگان که بسیار خوش قلب و مهربان بود تصمیم می گیرد برای سفر به هندوستان برود، او تمام کنیزان و خدمت کاران خود را صدا می زند و به آن ها می گوید که برای سوغاتی چه چیزی دوست دارند تا از آن جا برای شان بیاورد.
هر کسی خواسته ی خود را بیان می کند تا اینکه نوبت به طوطی اش می رسد، بازرگان رو به طوطی کرده و می گوید تو دلت چه چیزی می خواهد تا برایت سوغات بیاورم؟ طوطی در جواب می گوید: وقتی به هندوستان رسیدی و دوستان مرا دیدی سلام من را به آن ها برسان و بگو این انصاف نیست که شما آزادانه پرواز کنید و من در قفس در گوشه ای از اتاق اسیر و زندانی باشم، شما من را نیز راهنمایی کنید تا بتوانم از زندگی و آزادی لذت ببرم.
حکایتی از مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد تصویرگر: فیروزه گل محمدی اتنتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب طوطی و بازرگان
دیدگاه کاربران