دربارهی کتاب به کجا می روی؟ آسمان در خود توست ژوزف مورفی
هدف از نگارش کتاب "به کجا می روی؟ آسمان در خود توست" این است که به خواننده بیاموز که با کشف قدرتِ خدادادی که در وجود هر انسان نهفته است، و همچنین پی بردن به تواناییهای فردی، میتوان تمام موانع را از میان برداشت. ژوزف مورفی نویسنده کتاب، هدف زندگی را آرامش و بهرهمندی از نعمتهای الهی میداند و تاکید میکند برای رسیدن به این اهداف نباید منتظر دستی از غیب و تحولات دنیای بیرون شد، چرا که این خود انسان است که میتواند زندگی خویش را رقم بزند و با دستان خود آرامش ابدی و شادمانی را برای خود مهیا کند.
ژوزف مورفی، مهم ترین عامل نرسیدن انسان به رشد و تعالی را حصار فکری می داند که خود انسان عامل و مسبب آن است. از این رو معرفت را نعمتی بزرگ و سرمنشأ سعادت معرفی می کند. وی در این راستا در قالب 14 فصل به انسان می آموزد تا چگونه با بهره گیری از قدرت ایمان و عشق، بتواند افکار خود را به سمت مثبت سوق داده و بالطبع، احساسات خود را کنترل نماید. او با تاکید بر این که در پسِ هر اتفاقی، حکمت و درسی است، راه و رسم درس گرفتن از سختی ها و رنجش ها را بیان کرده و مخاطب را در شناخت خود به عنوان اشرف مخلوقات یاری می کند.
کتاب حاضر از بهترین نمونه کتاب هایی است که انسان را با ارزش های وجودی خویش آشنا کرده و به او می آموزد چگونه با تکیه بر قوای درونی و درک رسالت آفرینش خود، به رویاهای خویش جامه عمل بپوشاند.
باور عام بر این است که قدم گذاشتن در مسیر سعادت و تحقق آرزوها، نیازمند ویژگی های خاص و فراهم آمدن شرایط است. در صورتی که مادامی که انسان برای تلاش کردن در انتظار شرایط باشد، هیچ گاه اوضاع باب میلش نخواهد شد و تنها خوشبختی خود را به تعویق می اندازد. در حالی که اگر انسان به این درجه از فکر برسد که خود، ضامنِ خوشبختی و موفقیت خود است، هیچ گاه زمان خود را صرفِ شرایط بیرونی نمی کند و در عوض، با کشف قدرتی که خداوند در وجود او نهاده، به تقویت استعدادهای درونی خود می پردازد.
بخشی از کتاب به کجا می روی؟ آسمان در خود توست
انسان قانون فکر و عقل خود را اعمال می کند. یعنی حقیقتی را کشف کرده اید که شما را از تنگ نظری و کوته بینی و انجماد فکری و انزوا و تنهایی و بدبینی رها می سازد. اگر ایمان بیاورید که دنیا خوب و زیباست، زندگی را بر اساس دید و باور خود خواهید نگریست و در نتیجه دنیایتان هم خوب و مصفا می شود. با معرفت وشعوری که در این باره پیدا می کنید که این افکار و احساسات شما هستند که سرنوشت شخص را رقم می زنند و هدایت می کنند، آن گاه قادر به حل مسائل و مشکلات خود می شوید و از موانع و دشواری ها عبور می کنید و به پشتوانه حقیقت روح و خردی که از آن برخوردارید راه حل مناسب را پیدا می کنید.
دست ها و پاهایتان به راهی می روند که شعور و ادراک و عقل و خردتان آنجاست. وقتی که می گویید« من فقیر و مسکین هستم»، با احساس حالت مسکینی و فقر، شعور و ضمیر و باطن شما فقر و فاقه و نکبت و افلاس روی زمین را به سوی شما جلب می کند و از این روست که فقرا فقیر تر و اغنیا غنی تر می شوند. حال که اصل حیات و هستی را کشف کرده اید، پس باید قانون آن را تمام و کمال و عاقلانه به کار بندید و هرگز اجازه ندهید که تلقین شکست و القای ناتوانی و ضعف در جریان آزاد زندگی درونی شما خلل ایجاد کند و در آن رسوخ نماید. به نسبت آگاهی و معرفت شما از مسائل، راهتان مشخص می شود و به تنگنا و بن بست و یا فرج و گشایش می رسد و می توانید نظم و ترتیب و رونق و فراخی را شاهد گردید.
ما قادر به رؤیت اصل و قانون نیستیم ولی اثرات و نتایج آن را می توانیم شاهد شویم و لمس کنیم. شما هنگامی که تحت تاثیر القائات منفی قرار می گیرید، در نتیجه دلسرد و مأیوس و نگران می شوید و به تلقین و تاثیر حواس پنجگانه ابر سیاهی بر ذهن و ضمیر خود می کشید و شور و شوق خویش را نابود می کنید و خود را از هدف دور می سازید. ولی این را هم باید بدانید که مثبت اندیشی راه رسیدن به مقصود است. بهتر است گفته شود که ضمیر و وجدان و عقل و شعور ماست که جلوه های درونی مان را آشکار می سازد. زمانی که دریافتید شرایط و موقعیت های زندگی شما را در وضع مایوس کننده ای قرار داده و اسباب نگرانی و تشویش و هراستان را فراهم کرده، بی درنگ به سوی نیروی آسمانی درون روی بیاورید و از آن مدد بجویید.
کتاب به کجا می روی؟ آسمان در خود توست، اثر ژوزف مورفی با ترجمهی هوشیار رزم آزما توسط انتشارات سپنج به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب به کجا می روی؟ آسمان در خود توست
فصل اول: در ابتدا کلمه بود و
فصل دوم: حقیقت با ترس بیگانه است
فصل سوم: تولد دوباره
فصل چهارم: کوری عصاکش کور دیگر
فصل پنجم: هرکس با خدا هست تنها نیست
فصل ششم: چگونه به وادی آرامش برسیم؟
فصل هفتم: جهل و نادانی گور آدم های ترسوست
فصل هشتم: معرفت نفس، شناخت حقیقت است
فصل نهم: دروازه شعور و ادراک
فصل دهم: تجربه دیگر عشق
فصل یازدهم: مخوف ترین زندان، زندان روح و فکر است
فصل دوازدهم: انسان نامتناهی
فصل سیزدهم: راه مردان خدا
فصل چهاردهم: آنچه خود دارید، از بیگانه نخواهید
- با فکر نو و مثبت تولدی دوباره بیابید و به آرامش برسید
- نویسنده: دکتر ژوزف مورفی
- مترجم: هوشیار رزم آزما
- انتشارات: سپنج
نظرات کاربران درباره کتاب به کجا می روی؟ آسمان در خود توست
دیدگاه کاربران