loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بابا لنگ‌دراز (عاشقانه‌های کلاسیک)

5 / 5
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
230,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب بابا لنگ‌دراز جین وبستر

کتاب بابا لنگ‌دراز اثر جین وبستر با ترجمه‌ی محسن سلیمانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است. رمان بابا لنگ‌دراز یکی از مشهورترین رمان‌های جین وبستر می‌باشد. "جروشا ابوت" دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که از آغازین روزهای تولدش در نوانخانه‌ی "جان گریر" زندگی می‌کرده است. او دختری با تخیل قوی و سرزنده است. در نوانخانه‌ها نوجوانان را بیشتر از شانزده سال نگه‌داری نمی‌کنند. جروشا در این مدت برای بیشتر ماندن در نوانخانه کارهای اضافه و سختی را هر روز انجام داده است.

ماجرا از جایی شروع می شود که که در یکی از جلسات هیئت امناء نوانخانه یکی از آن ها تصمیم می گیرد تا جروشا را به دانشکده بفرستد. او با خواندن داستان کوتاهی از جروشا این تصمیم را گرفته و می خواهد به او کمک کند تا نویسنده شود. این آقای خیر با نام مستعار جان اسمیت قبلاً نیز تعدادی از پسرها را به دانشکده فرستاده بود. دریافت این خبر برای جروشا مانند آزادی از زندان است و او را بسیار خوشحال می کند. آقای جان اسمیت تنها یک شرط برای جروشا می گذارد و آن اینکه با نوشتن نامه به منشی آقای اسمیت، او از احوالش، دانشکده و درس ها با خبر کند و سعی کند که نویسنده ی بزرگی شود. این نامه ها باید ماهی یکبار نوشته شوند.

جروشا پس از ورود به دانشکده نام جودی را برای خودش انتخاب می کند. و با دنیایی بسیار بزرگ تر از آن چه همیشه به آن فکر می کرده است مواجه می شود. او می فهمد که چه مطالبی و کتاب هایی وجود دارند که او از آن ها بی خبر بوده است. پس سعی می کند که با تلاش بیشتر به بقیه دانشجویان برسد. هم اتاقی های او از همان سال اول دخترانی به نام های " سالی مک براید " و " جولیا پندلتون " هستند که ماجراهای کتاب را تشکیل می دهند. جودی نوشتن نامه ها را شروع می کند و تمام اتفاقاتی که در طول روز به وقوع می رسند برای آقای جان اسمیت که جودی او را بابا لنگ دراز خطاب می کند، تعریف می کند.

جودی در دانشکده با عموی هم اتاقی اش جولیا که جرویس نام دارد آشنا می شود، و پس از مدتی احساس می کند که عاشق اوست. اما جودی نمی تواند به همه بگوید که او در یتیم خانه زندگی می کرده است. و همیشه با احساسات درونی خود در حال جنگ است. کتاب با وجود این که از غم و احساسات یک دختر یتیم می گوید اما پر از لحظات شادی و عشق است. و به غیر از بخش اول آن به صورت نامه نگاری، که خود سبکی در نوشتن کتاب به شمار می آید، نوشته شده است. از روی کتاب بابا لنگ دراز انیمیشنی به همین نام با اندکی تغییرات ساخته شده است.

بخشی از کتاب بابا لنگ‌دراز؛ نشر افق

چهارشنبه نحس

چهارشنبه ی اول هر ماه، روز واقعا مزخرفی بود که همه با ترس و لرز منتظرش بودند، با شجاعت تحملش می کردند و بعد فوری فراموشش می کردند.

در این روز کف زمین همه جای ساختمان باید برق می افتاد، میز و صندلی ها خوب گردگیری و رختخواب ها صاف و صوف می شد. ضمن اینکه نود و هفت بچه ی یتیم کوچولو که توی هم لول می خوردند باید حسابی تر و تمیز می شدند، سرشان شانه می شد، لباس چیت پیچازی نو و آهار خورده به تن شان می رفت و دکمه هاشان انداخته می شد و به همه ی آن ها تذکر داده می شد که مودب باشند و هروقت یکی از اعضای هیئت امنا با آن ها صحبت کرد، بگویند: «بله آقا» «نخیر آقا» اما ازآنجا که جروشا ابوت بیچاره از همه ی بچه های یتیم بزرگ تر بود، بیشتر زحمت ها به گردن او می افتاد.

این چهارشنبه هم مثل چهارشنبه ی ماه های قبل بالاخره هر جوری بود تموم شد و جروشا که در انبار مواد غذایی برای مهمان های پرورشگاه ساندویچ درست کرده بود به طبقه ی بالا رفت تا کارهای همیشگی اش را انجام بدهد. در اتاق (ف) یازده بچه ی 4 تا 7 ساله بودند که او از آنها نگهداری می کرد. جروشا بچه ها را ردیف کرد، دماغ شان را گرفت و لباس های شان را صاف و صوف کرد و آن ها را منظم و به صف به سالن غذاخوری بود تا در نیم ساعت خوشی شان نان و شیرو پودینگ بخورند.

بعد خودش را ولو کرد روی صندلی کنار پنجره و شقیقه هایش را که تندتند می زد، به شیشه ی سرد تکیه داد. جروشا از ساعت پنج صبح سرپا بود و دستورهای همه را انجام داده بود و شماتت های رئیس عصبانی پرورشگاه، خانم لیپت را شنیده و دستورهایش را تندتند اجرا کرده بود.

البته خانم لیپت همیشه نمی توانست همان قیافه آرام و متینی را که جلوی اعضای هیئت مدیره و خانم های بازدید کننده از پرورشگاه داشت، حفظ کند.

جروشا به چمن های یخ زده و آن سوی نرده های آهنی دور پرورشگاه و سرمناره های دهکده که از میان درختان لخت سربرکشیده بودند زل زد. تا آنجا که او می دانست آن روز با موفقیت به آخر رسیده بود.

اعضای هیئت امنا و گروه مهمان ها از موسسه بازدید کرده و گزارش ماهانه را خوانده بودند. بعد چای شان را نوشیده و عصرانه شان را خورده بودند و اینک با عجله به خانه ها و پای بخاری گرم و نرم خود می رفتند تا مسئولیت سرپرستی پر دردسر بچه ها را یک ماهی فراموش کنند.

جروشا با کنجکاوی ردیف ماشین ها و کالسکه هایی را که از در پرورشگاه خارج می شدند تماشا می کرد و در عالم خیال کالسکه ها را یکی یکی تا خانه های بزرگ پای تپه همراهی می کرد.

بعد باز در رویا خود را در پالتوی خز و کلاهی مخملی که با پر تزئین شده بود، در یکی از ماشین ها مجسم کرد که با خونسردی و زیرلب به راننده می گفت: «برو به خانه»، ولی همین که به در خانه می رسید رویایش رنگ می باخت. چون جروشا با اینکه تخیلی قوی داشت و حتی خانم لیپت هم به او گفته بود اگر مواظب نباشد تخیلش ممکن است کار دستش بدهد، این تخیل نمی توانست او را از جلوی خانه آن طرف تر و داخل خانه ببرد. چون طفلک جروشای ماجراجو و پر شور و شوق در تمام هفده سال زندگی اش هیچ وقت پا به خانه ای نگذاشته بود و نمی توانست زندگی روزمره ی کسان دیگری را که مثل یتیم ها در پرورشگاه نبودند مجسم کند.

-جر ... رو ... شا ... اب ... بوت!

-از دفتر

-صدایت می کنند

-انگار

-باید عجله کنی!

این آوازی بود که تامی دیلون که تازه به گروه کر ملحق شده بود، وقتی از پله ها بالا می آمد و وارد راهرو می شد می خواند. همین که به اتاق ف نزدیک شد صدایش رفته رفته بلندتر شد. جروشا از پنجره جدا و دوباره با مشکلات واقعی زندگی روبرون شد. با نگرانی آواز تامی را قطع کرد و پرسید: «کی مرا می خواهد؟»...


نویسنده


درباره‌ی جین وبستر

" آلیس جین وبستر " یا جین وبستر، نمایش نامه نویس و رمان نویس آمریکایی، در سال 1876 در دهکده ای در جنوب غربی ایالت نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی اش را در همان دهکده به پایان رساند و سپس به دبیرستان شبانه روزی رفت و پس از آن در دانشکده انگلیسی و اقتصاد خواند و همین جا بود که به فعالیت های اجتماعی علاقمند شد و در کارهای اجتماعی و کمک رسانی به جوامع فقیر نیویورک به طور فعال شرکت کرد و این فعالیت ها را تا آخر عمر ادامه داد. بسیاری از شخصیت های آثارش، از جمله رمان مشهورش بابا لنگ دراز، نیز بر اساس تجربه هایش در همین دانشکده شکل گرفت. اولین اثرش " وقتی پتی به دانشکده رفت " نام دارد. رمان بابا لنگ دراز در سال 1912 منتشر شد که با استقبال فراوانی مواجه شد. وبستر در سال 1916 در اثر تب زایمان درگذشت.

  • نویسنده: جین وبستر
  • مترجم: محسن سلیمانی
  • انتشارات: افق

مشخصات

درباره جین وبستر نویسنده کتاب کتاب بابا لنگ‌دراز (عاشقانه‌های کلاسیک)

«جین وبستر» رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مشهور آمریکایی است که همگان او را با «بابا لنگ دراز» و «دشمن‌عزیز» می‌شناسند. شیوه نگارش و تنوع خارق‌العاده موضوعات، قهرمانان، روزمرگی‌ها و هیجانات زندگی در آثار وی موجب تمایز او با دیگر نویسندگان شده‌ است‌. ...

نظرات کاربران درباره کتاب بابا لنگ‌دراز (عاشقانه‌های کلاسیک)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بابا لنگ‌دراز (عاشقانه‌های کلاسیک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل