مارکوپولو، جهانگرد معروفی است که از همان دوران کودکی علاقهی بسیاری به سفر کردن به ویژه سفرهای دریایی داشت. پدر مارکو به واسطهی شغل بازرگانیاش مدام در حال سفر کردن بود و پس از بازگشت دربارهی آنها و اتفاقاتی که افتاده بود، صحبت میکرد. مادر مارکو هم این ماجراها را به شیوهای جذاب برای فرزند خود بازگو میکرد.
همین موضوع موجب علاقهی بیشتر مارکو به سفر کردن وماجراجویی شد. کتاب " سفرهای مارکو پولو " در قالب داستان سعی دارد بخشی از این ماجراجوییها را برای کودکان و نوجوانان بازگو کند.
از آن جایی که حدود هفتصد سال پیش جهانگردی، آشنایی با کشورها، فرهنگها، تجارت و... بسیار مشکل و پُرخطری بود؛ تاریخشناسان مارکوپولو را یکی از برجستهترین جهانگردان جهان میدانند.
برشی از متن:
مارکو شش سال بیشتر نداشت که پدرش نیکولو وعمویش مافیو به سمت سوداک به راه افتادند. مارکو در اسکله با آنها وداع کرد و با مادرش به خانه برگشت.
در آن زمان سفر به سوداک و بازگشت از آنجا چندین هفته طول می کشید. هفتهها و ماهها گذشت و مارکو با اشتیاق بسیار برای بازگشت پدر و عمویش و سوغاتیهایی که برایش میآورند انتظار میکشید.
ماهها به سالها رسید و خبری از آنها نشد. مارکوی کوچوک حتی قیافهی پدرش را از یاد برده بود. پس از مدتی مادرش هم مُرد و مارکو از آن به بعد نزد سایر اقوامش زندگی کرد.
در سال 1269 میلادی بود که روزی یک کشتی از بندر قسطنطنیه به ونیز رسید...
نظرات کاربران درباره کتاب سفرهای مارکوپولو (کتابهای طلایی 9)
دیدگاه کاربران