کتاب غلبه بر افسردگی و اضطراب - پیمان آزاد

کتاب غلبه بر افسردگی و اضطراب نوشته دکتر پیمان آزاد در نشر البرز به چاپ رسیده است.

در این کتاب درباره افسردگی، اضطراب ناشی از آن و روند درمان آن می آموزیم. افسردگی امروزه یکی از شایع ترین بیماری های روانی است و شیوع آن به قدری است که مانند سرما خوردگی می ماند، با این تفاوت که درمان و مداوای آن بسیار مشکل تر از درمان سرما خوردگی است. امروزه، با وجود مزایا و نکات مثبتی که پیشرفت تکنولوژی داشته است اما معایب و نکات منفی نیز به همراه خود آورده است. یکی از این معایب،‌تنها شدن انسان ها و سرگرم شدن آنها به فضاهای مجازی و غیر واقعی بوده که منجر به عدم توانایی در ارتباط برقرار کردن صحیح با دیگران، افسردگی و تنهایی افراد می شود. این شخص افسرده به دلیل عدم توانایی اش، دچار اضطراب، بی حوصلگی و بی اراده بودن می شود. او نمی داند چطور خود را از این وضع نجات دهد. در این مرحله دو راه پیش روی اوست یا با کتاب ها و منابع گوناگون به خود کمک کند تا از این مرحله گذر کند و یا باید به مشاور و روانپزشک مراجعه کند. بیماری های روانی نیز مانند بیماری های جسمانی، علت و دلیل دارند و برای درمان آنها باید علل و عوامل بروزشان کشف و برطرف شود. یکی از علل بیماری افسردگی ارثی و ژنتیکی است. به علاوه، وجود شبکه های اجتماعی و اطلاعات گسترده در مورد بیماری های روانی موجب ایجاد هراس همگانی می شود که باز هم با استفاده از کتاب ها و متخصصان روانپزشک باید راه درست را انتخاب کرد. امروزه، انسان ها بیش از همه به محبت، همدلی و عشق نیاز دارند اما به دلیل تفاوت ها و دلبستگی های بی مورد، خود را از دوست داشت و عشق به یکدیگر محروم می کنند. برای رهایی از این مشکلات و افسردگی نیاز به اراده و تصمیم قوی است. این کتاب با توجه به نویسنده ایرانی اش، که بیش از نویسندگان خارجی با فرهنگ و آداب و رسوم ما آشنایی دارد، می تواند گره گشا و راهنمای خوبی در حل مشکلات و آگاهی در این زمینه باشد.

فهرست

پیشگفتار پیشگفتار دوم درمان اضطراب به روایت های دیگر اضطراب و زندگی زناشویی شتاب و اضطراب پرسش و پاسخ وسواس فکری خودکشی چرا؟

برشی از متن کتاب

در صورتی که من پدیده موهوم و عارضی باشد، پس فروید چه می گوید؟ روانشناسی در عالم تعبیر و تفسیر معنا دارد. با تعبیر و تفسیر و نظریه بافی می خواهد که مشکل انسان را برطرف کند. می‌توانیم بگوییم که روانشناسی ذهن شرطی و شکل گرفته انسان را شناخته است و متوجه شده است که در ذهن انسان چه می گذرد. متوجه شده است که این انسان آلوده پی چه توهماتی است. روانشناسی در درمان انسان نکته اساسی را در نیافته است. در واقع، تقسیم بندی خود را از نفس جدی گرفته است. فراموش کرده است که نفس خود ساخته و پرداخته خود انسان است اصالتی ندارد که بشود بر روی آن بنا ساخت. از این رو بنای روانشناسی که بر من استوار است در یک چشم به هم زدن فرو می ریزد. چرا درمان های روانشناسی آنچنان کارساز نیست؟ با این حال آنجا که روانشناسی از عقل استفاده می کند مفید است. چون بشر با واقعیت‌ ها سروکار دارد. آنجا که روانشناسی بر نظریه تکیه می‌کند از واقعیت ها دور می‌شود. برای مثال فروید انسان را به نهاد و من و من برتر تقسیم می کند. تضاد بین این سه را نشان می دهد. در واقع، آنچه فروید می بیند راست است. اشتباه فروید این است که به کمک همین پدیده های قراردادی و عارضی می خواهد مشکل انسان را حل کند که نمی شود. مکتب های دیگر روانشناسی نیز متوجه گره کار نشده اند. نتوانسته اند انسان را به‌ عنوان ماشین از نو برنامه ‌ریزی کنند. ولی مشکل اساسی او را حل نکرده اند. فروید و روانشناسان دیگر تا وقتی که انسان را همان طور که هست می بینند تصویری که از او می دهند، درست است. مثل هورنای که متوجه مکانیزم های دفاعی افراد عصبی شده است. ولی درمان عصبیت با بازی ممکن نیست. نیاز به شناخت علت ‌ها دارد. یعنی شخص باید علت عصبیت خود را بشناسد. بداند که اسیر توهم و خیال بافی شده است. در این صورت است که راحت می شود. در غیر این صورت مدام خودکاوی می کند و خودکاوی دیدن فعل و انفعالاتی است که در ذهن حافظه همیشه می گذرد. این پدیده‌ ها هوایی و موهوم اند، نظم و انضباط بردار نیستند که بتوان آن ها را درمان کرد.

نویسنده: پیمان آزاد انتشارات: البرز