درباره کتاب شناخت درمانی روان شناسی افسردگی
این کتاب به بیان اصول شناخت درمانی که یک روش جدید در درمان بیماری های روانی است، می پردازد. دیوید برنز در کتاب خود سعی دارد به مخاطب آموزش دهد تا با تغییر دادن افکار و باورهای خود بر احوال روحی خود تسلط پیدا کند. به علاوه برنامه ای سیستماتیک می دهد تا بر افکار منفی و اشتباهی خود کنترل پیدا کنیم و از ببیماری هایی چون افسردگی، طفره رفتن و عدم اعتماد به نفس که بر اثر این افکار منفی و اشتباه ایجاد می شوند، جلوگیری کنیم.
کتاب شناخت درمانی روان شناسی افسردگی، روش شناخت درمانی را برای درمان افسردگی به کار برده است. امروزه، افسردگی یکی از شایع ترین بیماری ها، مانند سرماخوردگی است اما بسیار مهلک تر از سرماخوردگی است. فرد افسرده، احساس ناکارآمد بودن، ناخواستنی بودن و بازنده بودن می کند و می پندارد که کارهایش بی ارزش اند. روش شناخت درمانی، یک روش جدید است اما به طور عملی بیشتر از روش هایی چون رفتار درمانی و گروه درمانی پاسخگو بوده است.
در این روش، بیان می شود که برای یک رفتار درست باید یک شناخت درست و یک اندیشه درست وجود داشته باشد. پس ما با اندیشه درست و شناخت درست،به رفتار و برخورد درست دست می یابیم. بنابراین، شناخت درمانی را می توان اندیشیدن درست نامید که به ما درست اندیشیدن و شناختن را یاد می دهد. حالا، برای داشتن شناخت درست باید از اشتباهات و خطاهای شناختی جلوگیری کنیم. در این کتاب به شناخت درست پرداخته شده است که منجر به رفتار درست در همه جا، از جمله جامعه، اقتصاد، مدیریت و روابط اجتماعی می گردد و در نهایت امر جلوگیری از افسردگی و در نتیجه آن شادابی را به همراه می آورد.
فهرست کتاب شناخت درمانی روان شناسی افسردگی
- پیشگفتار
- سرآغاز مقدمه
- بخش اول: تئوری و تحقیق
- فصل 1- تحول در روان درمانی
- فصل 2- شناخت روحیه، قدم نخست درمان
- فصل 3- خودشناسی: هر طور که فکر می کنید، احساس می کنید.
- بخش دوم: عمل
- فصل 4- با عزت نفس شروع کنیم
- فصل 5- بیکار نشستن
- فصل 6- مبارزه کلامی: برخورد با انتقاد
- فصل 7- احساس عصبانیت: رنجش پذیری
- فصل8- احساس گناه
- بخش سوم: افسردگی های واقع بینانه
- فصل 9- غمگینی افسردگی نیست
- بخش چهارم موانع روحی و رشد شخصی
- فصل 10- علت همه ی گرفتاری ها
- فصل 11- اعتیاد به تایید شدن
- فصل12- اعتیاد به عشق و محبت
- فصل 13- کار شاخص ارزش نیست
- فصل14- جرئت متوسط بودن- غلبه بر کامل گرایی
- بخش پنجم: پیروزی بر درماندگی و خودکشی
- فصل 15- پیروزی نهایی: زندگی را انتخاب کنید
- بخش ششم گرفتاریهای زندگی
- فصل 16- از حرف تا عمل
- بخش هفتم دارو درمانی
- فصل 17- داروهای ضد افسردگی- «صفراهای سیاه»
برشی از متن کتاب شناخت درمانی روان شناسی افسردگی
کار شاخص ارزش نیست سومین فرضیه ایستایی که به اضطراب و افسردگی می انجامد این باور است که " ارزش انسان متناسب با توفیق های شغلی اوست." باوری است که در جوامع غربی، و به خصوص در میان پروتستانها طرفداران زیادی دارد. به ظاهر اشکالی ندارد، اما در واقع بی پایه و اساس و در نهایت نادرست است. چندی پیش با"ند"، پزشکی که در فصل های گذشته از او با شما صحبت کردم، تلفنی حرف میزدم. عصر یکشنبه و تعطیل آخر هفته بود؛ روز بدی را پشت سر گذاشته بود. ناراحتی اش از این بود که باید در بیستمین جلسه انجمن همدوره های دانشگاهی اش نطقی ایراد میکرد .
اما چرا ناراحت بود؟ نگران این بود که در جلسه، هم دوره هایی را ملاقات کند که حال و روز و شغلشان از او بهتر باشد. در مقام توضیح می گفت:" در این صورت ثابت میشود که من ناکام و شکستخورده هستم." گرفتاری"ند" تنها نیست، مشکل بسیاری از مردان جامعه ماست. با آنکه خانمها از این چشم و همچشمی مبرا نیستند، افسردگی شان بیشتر ناشی از شکست های عشقی و یا مورد بی توجهی قرار گرفتن و تایید نشدن است. اما برای مردها، توفیق های شغلی مسئله حساسی است زیرا از زمان کودکی به آنان القا کرده اند که ارزش مرد متناسب با توفیق های شغلی اوست. قدم اول برای تغییر هر ارزش اطمینان از مفید بودن یا نبودن آن ارزش است. اگر به این نتیجه برسید که اندازهگیری ارزش انسان به استناد پیروزی های شغلی او کار درستی نیست، قدم اول را برای اصلاح خود برداشته اید. اجازه بدهید به کمک روش علمی" تحلیل سود و زیان" در این باره به نتیجهای برسیم. مسلماً متناسب دانستن عزت نفس و توفیق های شغلی مزایایی دارد.
وقتی در کاری موفق می شوید، وقتی شغل مهمی دست و پا می کنید، می توانید بگویید:" معلوم میشود که اوضاعم رو به راه است." مثلاً، وقتی در مسابقه ای برنده شدید میتوانید روی چمن ها دراز بکشید و نسبت به رقیبی که بازی را باخته احساس برتری کنید. وقتی با یکی از دوستانتان هوس دویدن و ورزش میکنید، از دیدن اینکه او زودتر از شما خسته میشود، میتوانید به اصطلاح بادی به غبغب بیاندازید و بگویید:" فکر نکنی که طرف ضعیف است، نخیر جانم خیلی هم قوی است، اما من بهترم." وقتی فروش خوبی میکنید می توانید بگویید:" کار امروز هم حرف نداشت، حتماً رئیس خوشحال می شود و می توانم روی خودم حساب کنم." مسلما تحت تاثیر این کامیابی ها احساس بهتری پیدا می کنید.
نویسنده
دیوید برنز، متولد سال 1942، روانپزشک آمریکایی است. او مبتکر روش درمان از طریق نوسازی حالات انسان و از پایه گذاران روش شناخت درمانی است. روش شناخت درمانی، در درمان افسردگی، اضطراب، روابط انسانی و مشکلات روانی، اثربخشی سریع دارد. به علاوه او مدیر بنیاد پژوهش های علمی رفتاری نیز هست. از آثار او می توان به کتاب های ده قدم تا نشاط، حال خوب باهم، حس خوب با توبودن، 10 گام تا عزت نفس، وقتی اضطراب حمله می کند و از حال بد به حال خوب اشاره کرد.
نظرات کاربران درباره کتاب شناخت درمانی روان شناسی افسردگی
دیدگاه کاربران