loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب داستان های زیبا ی مردم دنیا 1

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب داستان های زیبای مردم دنیا جلد اول از مجموعه ای به همین نام نوشته ی هیثر آمری و باز آفرینی پرویز امینی توسط انتشارات منادی تربیت به چاپ رسیده است.

داستان های زیبای مردم دنیا مجموعه ای 4 جلدی است که در هر یک از جلدهای آن تعدادی از افسانه ها و قصه های کهن کشورهای مختلف جهان از قاره های مختلف و فرهنگ های متفاوت گرد آوری شده است. این کتاب خود متشکل از 6 داستان از کشورهای ایران، استرالیا، یونان، فرانسه، آمریکای جنوبی و زلاندنو می باشد. حاشیه ی هر کدام از داستان های کتاب برگرفته از فرهنگ نگارگری کشوری است که زادگاه آن قصه است. در انتهای کتاب نقشه ی کره ی زمین به همراه نام کشورها به چاپ رسیده و نام کشورهایی که در کتاب از آن ها نام برده شده به رنگ قرمز چاپ شده اند تا خواننده از محل جغرافیایی آن ها نیز آگاه گردد. این داستان ها نکاتی را به خواننده می آموزند و او را به تفکر وا می دارند. در داستان کبوتر عجول قصه ی دو کبوتر آمده است که در نزدیکی مزرعه ای زندگی می کنند. آن ها تمام طول تابستان را به جمع آوری دانه های گندم می پردازند و در انبارشان ذخیره می کنند. وقتی فصل سرما می رسد کبوتر نر غذایی پیدا نمی کند و به ناچار به انبارشان سر می زنند. در طول تابستان به علت گرمای هوا دانه های گندم خشک شده اند و حجم شان کم شده است. اما کبوتر نر فکر می کند کبوتر ماده از گندم ها خورده است و به او تهمت می زند که به انبار غذایشان سر می زده و مخفیانه از غذاها می خورده است. او کبوتر ماده را از لانه بیرون می کند و خودش به تنهایی روزها و شب ها را می گذراند. وقتی فصل بارندگی می رسد دانه های گندم دوباره خیس می خورند و به حجم شان افزوده می شود و کبوتر متوجه قضاوت عجولانه ی خود می شود ولی ... . تصویرگر کتاب لیندا ادواردز است و این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

 


برشی از متن کتاب


قلاب جادویی - داستانی از زلاندنو در زمان های گذشته و در جزیره ای بسیار دور در اقیانوس آرام، دختری به نام تارانگا زندگی می کرد. تارانگا وقتی بزرگ تر شد، با یکی از خدایان آن جزیره ازدواج کرد. تارانگا چهار پسر سالم و نیرومند داشت. او زن خوشبختی بود تا انیکه پسر پنجمش به دنیا آمد. تارانگا نام پسرش را مآیی گذاشت. با به دنیا آمدن مآیی، شادی و خوشحالی نیز از خانه تارانگا رفت. پسرش بسیار لاغر و ضعیف بود و طبق آداب و رسوم آنجا، بچه های بیمار باید  از خانه دور می شدند تا بمیرند. تارانگا پسر کوچکش را بسیار دوست داشت، به همین علت برای سلامتی و زنده ماندن او هر کاری می کرد. سرانجام تارانگا دریک شب تاریک مآیی را که به خواب عمیقی فرورفته بود، بی سر و صدا به ساحل دریا برد. او روی تکه استخوانی، نام پسرش را نوشت و آن را دور گردن پسرش انداخت. تارانگا سپس با جلبک های کنار ساحل، گهواره ای ساخت و مآیی را در آن گذاشت و او را بوسید. مادر غمگین گهواره را در دریای تاریک رها کرد و نجوا کنان گفت: «خدایان تو را حفظ کنند.» هنگامی که تارانگا به خانه بازگشت، همسرش به خاطر قانون شکنی او، از خانه رفته بود. از آن روز به بعد تارانگا هرگز شوهرش را ندید. مآیی در گهواره سخت به خواب فرورفته بود و در دریا به این سو و آن سو می رفت. تا اینکه در ساحل دورافتاده ای به خشکی رسید. آن صبح، تامای پیر که ماهیگیر عاقل و مهربانی بود، کودک را پیدا کرد و نگاهش به استخوان دور گردن مآیی افتاد/. ماهیگیر پیش خودش گفت: «مآیی! قلبم گواهی می دهد که او پسر بزرگی می شود.» او مآیی را که خوابیده بود برداشت و به خانه بازگشت. تامای پیر در خانه اش از مآیی مراقبت کرد. کم کم مآیی پسری سالم و نیرومند شد. تامای عاقل، هر چیزی را که می دانست به او گفت. به او ماهیگیری، زبان پرندگان و حیوانات را آموخت و حتی یاد داد تا فکر مردم را بخواند. ...    

فهرست


 
  • کبوتر عجول - داستانی از ایران
  • کوآلا، پسری تنبل - داستانی از استرالیا
  • زئوس و لاک پشت - داستانی از یونان
  • گربه چکمه پوش - داستانی از فرانسه
  • پرندگان رنگارنگ - داستانی از آمریکای جنوبی
  • قلاب جادویی - داستانی از زلاند نو


جلد اول از داستان های زیبای مردم دنیا نویسنده: هیثر آمری بازآفرینی: پرویز امینی انتشارات: موسسه فرهنگی منادی تربیت



نظرات کاربران درباره کتاب داستان های زیبا ی مردم دنیا 1


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داستان های زیبا ی مردم دنیا 1" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل