کتاب پیروزی بر خشم

درباره‌ی کتاب پیروزی بر خشم

کتاب پیروزی بر خشم به تمام پرسش ها در مورد خشمگین شدن پاسخ داده و به خواننده کمک می‌کند تا با مطالعه ی آن بتواند رفتار متعادلی در شرایط سخت از خود نشان دهد. کتاب متشکل از دو بخش است: نویسنده در وهله ی اول انواع مختلف خشم و علل ایجاد آن را بیان کرده و سپس خصایص فرد خشمگین و واکنش های او را شرح داده است.

به عبارتی بخش اول کتاب را می توان سرشار از مطالبی دانست که به خودشناسی مخاطب در مواقع بحرانی کمک کرده و موجب می شود به درک درست تر و عمیق تری از خود برسد. این فصل شامل تمریناتی است که فرد با انجام دادن آن ها متوجه علت خشم و هم چنین رفتارهای نادرست خود می شود.

در بخش دوم راه کارهای مدیریت خشم در قالب 8 قانون طلایی به خواننده آموزش داده شده است. برخلاف تصور عام که فرو خوردن خشم را بهترین راه کار در مواقع عصبانیت می دانند، نویسنده در این بخش به مخاطب می آموزد که نه تنها مدیریت خشم به معنای سرکوب کردن آن نیست، بلکه پنهان کردن حس عصبانیت گاها عواقب جبران ناپذیری را به همراه دارد.

از این رو راه کارهای مدیریتی ارائه شده به فرد کمک می کند تا با نحوه ی مناسب و بدون آسیب رساندن به خود و دیگران، در برابر شرایط اعتراض کند. این کتاب به تمامی کسانی که خواهان کنترل عصبانیت خود هستند ولی خود را در این امر ناتوان می بینند و راه حفظ آرامش خود را نمی دانند، پیشنهاد می شود.

بخشی از کتاب پیروزی بر خشم

بسیاری از شرکت کنندگان در کارگاه های کنترل خشم من می گویند به این دلیل مراجعه کرده اند که خشم آن ها به خشونت تبدیل شده است. این اشخاص وقتی خشونت خود را می بینند وحشت زده می شوند، چون ناتوانی شان در متوقف کردن رفتارهای خشونت آمیزشان این باور را در آن ها تقویت می کند که مطلقا هیچ کنترلی بر احساسات و عکس العمل های لحظه ای خویش ندارند.

این که ما چگونه از قدرت خود استفاده( یا سوء استفاده) می کنیم تا اندازه ای به معنی دار بودن روابط خاصی بستگی دارد که درگیرشان هستیم. رابطه ی معنی دار آن است که در آن بتوانیم آزادانه و صادقانه ارتباط برقرار کنیم.

در چنین رابطه ای احساسمان این است که رابطه ی وجودی ما، آنچه هست، بی قید و شرط پذیرفته، تایید و دوست داشته شده است و ، در نتیجه، این توانایی را داریم که همه جنبه های وجود خود، چه مثبت و چه منفی، را ابراز کنیم. اگر رابطه ای برایمان معنی دار باشد کمتر احساس اضطراب و تهدید خواهیم کرد، زیرا می دانیم که می توانیم با صراحت حرف دلمان را بزنیم و احساسات خود را بیان کنیم و همین باعث احساس امنیت ما می شود.

این به رشد شخصیتی و پیشرفت ما کمک می کند. در روابط معنی دار، به جای نبرد برای به دست گرفتن انحصار قدرت، آن را به اشتراک می گذاریم. از سوی دیگر، وقتی رابطه ای معنا دار نباشد، ممکن است از قدرت خود برای اعمال کنترل بر آن استفاده کنیم. در این حالت نظرمان این است که چیز زیادی برای از دست دادن نداریم، در نتیجه آن طور که خوشایندمان است رفتار می کنیم.

به لحاظ عاطفی برایمان مهم نیست دیگران در مورد ما چه فکر می کنند و در نتیجه به سوء رفتار یا نامعقول بودن سلوکمان اهمیتی نمی دهیم. ممکن است حتی ناخوداگاه پرخاشگر شویم و رفتار خصمانه پیش گیریم. البته چنین رفتاری درست نیست و مطمئنا باعث نزدیکی رفتار ما به دیگران نخواهد شد.

هر فردی شایسته احترام است و، اگر با صداقت به روان خود بنگریم، می توانیم تشخیص دهیم که وقتی حالت خصمانه و رفتار سوئی داریم، به این علت است که احساس تهدید می کنیم. حتی در روابطی که مشارکت در قدرت هنجار است، وقتی شخصی تهدید کسی یا چیزی را احساس کند احتمالا مشکلاتی بروز می کند. در چنین شرایطی می توانیم ببینیم که خشم ما افزایش می یابد و سیستم دفاعی درونی مان به کار می افتد.

کتاب پیروزی بر خشم نوشته مایک فیشر و ترجمه بابک سراسکانی در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.

• هشت راه برای کنترل و مهار خشم
• نویسنده: مایک فیشر
• مترجم: بابک سراسکانی
• انتشارات: هرمس