کتاب جک و سایه ی شگفت انگیزش نوشته ی تام پرسیوال و ترجمه ی پویا پاک نژاد توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
کتاب، داستان اتفاقات اطراف پسری به نام " جک " است. او پسری معمولی است و از قارچ خوشش نمی آید و عدد مورد علاقه اش، هفت است. از پریدن توی گودال آب و بالا رفتن از درخت لذت می برد. او کمی متفاوت است چون سایه ای شگفت انگیز و جادویی دارد. او و سایه اش، دوستانی صمیمی هستند و با هم بازی می کنند. تا اینکه یک روز سایه ی جک بیش از اندازه شیطنت کرده و همه فکر می کنند، تقصیر جک است. جک سعی می کند توضیح دهد که مقصر نیست ولی پدر و مادرش باور نمی کنند. جک عصبانی شده، با سایه اش دعوا می کند و می خواهد تنها باشد، ولی سایه اش دست از سرش برنمی دارد و هر جا او می رود سایه اش هم دنبال اوست. جک به شدت عصبانی می شود ولی سایه اش به شدت می خندد. جک فریاد می زند و به سایه اش می گوید از آنجا برود و دیگر دوستی مثل او نمی خواهد اما ...
داستان روایتی تخیلی و شاد از بازی های کودکانه دارد و تخیلات کودک از سایه اش را به تصویر کشیده است. ابتدا و انتهای کتاب تصاویری از بازی با سایه و ساختن صورت حیوانات با سایه ی دست با استفاده از نور و دیوار را به کودکان می آموزد. کتاب جنبه های خلاقانه را در رفتار و شخصیت کودکان به تصویر کشیده است. روایت کتاب داستان گونه و روان است و با نقاشیهای زیبا جذاب تر شده است و برای کودکان رده ی سنی " ب " مناسب می باشد. همچنین بزرگسالان نیز می توانند از جنبه های خلاقانه و آموزشی کتاب بهره برده و از آن استقاده کنند. داستان به کودکان می آموزد از ساده ترین وسایل و ابزارها و حتی از اعضای بدنشان مانند دستها برای سرگرمی و بازی استفاده کنند ولی در قسمت هایی از داستان به کودکان متذکر می شود رویا سازی و غرق شدن در آن می تواند خسارت بار باشد و باید حد و حدود خود و رویاهایشان را بدانند و اگر باعث صدمه و خسارت به دیگران شدند، آن را جبران کنند. نویسنده جنبه هایی از شخصیت و داستان های کودکی خود را در کتاب به تصویر کشیده است. والدین می توانند با خرید این کتاب به کودکان خود چگونگی پرورش استعدادها و خلاقیت های ذاتی خود را بیاموزند و خودشان هم پا به پای کودکانشان در این آموزش و یادگیری شرکت کنند. اگر بازی با سایه ها برایتان جالب است این کتاب گزینه ی مناسبی است.
برشی از متن کتاب
جک خیلی عصبانی شده بود! دیگر می خواست تنها باشد. از دست سایه اش فرار کرد. ولی سایه اش از او سریع تر بود! جک پرید بالا... برای چند لحظه سایه اش رفت! ولی وقتی بع زمین رسید، سایه اش برگشته بود. سعی کرد در را روی سایه اش قفل کند. و او را به بند رخت آویزان کند... جک عصبانی و عصبانی تر می شد! ولی سایه اش فقط می خندید، بلندتر و بلندتر ... جک فریاد زد: "از اینجا برو! تو دیگر دوست من نیستی!" همه جا ساکت شده بود بعد سایه ی جک با ناراحتی دور شد. جک دور و برش را نگاه کرد. باورش نمی شد! بالاخره از شر سایه اش راخت شده بود. خندید، بالا و پایین پرید و خوشحالی کرد! ولی بعد از مدتی احساس عجیبی به او دست داد ... سعی کرد خودش را سرگرم کند. ولی فایده نداشت. انگار یک مشکلی وجود داشت. انگار چیزی را گم کرده بود. هرچه بیشتر به سایه اش فکر می کرد. حالش بدتر می شد...
نویسنده
" تام پرسیوال " داستان نویس و تصویرگر انگلیسی متولد منطقه ی زیبا و سرسبز " شراپشایر " این کشور است و در آنجا بزرگ شده است. او مدتی در یک کاروان کوچک بدون امکانات رفاهی مانند آب لوله کشی، بدون برق و حتی بدون بخاری زندگی کرده است. او معتقد است، بچههایی که مثل او خواندن و نوشتن را زیر نور فانوس یاد گرفتهاند، خیلی کم هستند، و کسانی که امکانات کمتری داشته اند جنبه های خلاقانه اشان بهتر پرورش یافته است. تام اینک در یک خانه ی واقعی در شهر بریستول زندگی میکند. رنگی که خیلی دوست دارد، فیروزهای است و عدد شانسش هفت است. تا کنون چهار کتاب از این نویسنده به چاپ رسیده است.
نویسنده و تصویرگر: تام پرسیوال مترجم: پویا پاک نژاد انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب جک و سایه ی شگفت انگیزش
دیدگاه کاربران