کتاب میشل استروگف اثر ژول ورن
کتاب "میشل استروگف" روایتگر ماجرایی هیجانانگیز و نفسگیر در رابطه با رشادتها و وفاداری مردی جوان است که رمانی خواندنی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
شخصیت اصلی قصه، "میشل استروگف" نام دارد. وی مردی شجاع، باهوش و مقاوم است که به عنوان پیکی باتجربه و حرفهای، به پادشاه خدمت میکند. او با تمام مسیرهای پرپیچوخم و خطرناک سرزمین حکومتی سرور خود، آشنایی دارد؛ به طوری که بدون راهنما و هیچ شک و تردیدی، مسیر مورد نظر خود را پشت سر میگذارد و با سرعتی باورنکردنی، به مقصد میرسد.
داستان از شب پانزدهم ژوئیه، یعنی هنگام برگزاری جشن باشکوه کاخ نو، آغاز میشود. پادشاه، میزبان تعداد زیادی مهمان میباشد؛ مهمانانی که بر خلاف خود او، لباسهایی فاخر و مجلل به تن کردهاند. علیرغم برقراری شادی و جشن در این مجلس، قلب و روح پادشاه و "ژنرال کیسف" پر از آشوب و نگرانی است. اما تمام تلاش خود را میکنند تا مهمانان از این موضوع مطلع نشوند.
ماجرا از این قرار است که چندی پیش، قبیلهی تاتارها، به فرماندهی "ایوان اوگارف"، (یکی از خائانان ضد حکومتی) بر علیه پادشاه شورش کردهاند و برخی از مناطق سیبری را تحت سلطه قرار دادهاند. سپس، جهت جلوگیری از اطلاعرسانی به قوای حکومتی، برخی از خطوط تلگراف را از بین بردهاند. تحت چنین شرایطی، برادر پادشاه، "گران دوک" نیز، روز قبل، به سوی مقر قوای "ایرکوتسک"، (یکی از پایگاههای سیبری) حرکت کرده است.
دوک، از پیشرویهای دقیق اوگارف مطلع نیست. بنابراین، با وجود قطعی ارتباطات تلگرافی و به دنبال آن، عدم امکان اطلاعرسانی، جان او و افرادش در خطر میباشد. در نتیجه، پادشاه با همفکری ژنرال کیسف تصمیم میگیرد که با کمک پیکی قابل اطمینان، اخبار لازم را به مقر ایرکوتسک و برادرش برساند. این پیک کسی نیست جز میشل استروگف؛ مردی که با تمام وجود، برای تحقق ماموریت خود تلاش میکند. با ابلاغ دستور از پادشاه به مرد قصه، میشل، راهی سفری پرخطر میگردد؛ سفری که او را با ماجراهایی غیرقابل پیشبینی مواجه میسازد.
برشی از متن کتاب میشل استروگف | ژول ورن
15
مردابهای باربارا
خوشبختانه میشل استروگف فورا چاپارخانه را ترک کرد. دستورات ایوان اوگارف به همهی سربازان تاتار که در خروجیهای شهر مستقر بودند و نیز به روسای چاپارخانهها ابلاغ شد تا از خروج میشل استروگف از شهر جلوگیری کنند. ولی او پیش از آن از دیوار نیمهویران شهر گذشته بود و با استفاده از فرصت از مهلکه گریخته بود.
شب 29 ژوئیه، در ساعت هشت، میشل استروگف شهر اومسک را پشت سر گذاشت. این شهر تقریبا در نیمهراه مسکو و ایرکوتسک قرار داشت و میشل استروگف باید طرف ده روز خود را به ایرکوتسک میرساند. در این صورت میتوانست پیش از قوای تاتار به آنجا برسد. متاسفانه رو در رو شدن او با مادرش باعث شده بود که هویتش فاش شود. ایوان اوگارف هرگز نمیگذاشت که پیک تزار بسادگی از اومسک بگذرد و روانهی ایرکوتسک شود. مسلما این پیک میبایست حامل پیامی سرنوشتساز باشد. بنابراین میشل استروگف بخوبی میدانست که دشمن به هر کاری دست میزند تا او را به دام اندازد.
اما او از یک چیز بیخبر بود، اینکه مادرش مارفا استروگف در چنگ ایوان اوگارف اسیر بود و ممکن بود رویارویی او با فرزند به قیمت جانش تمام شود! البته بهتر بود که از این موضوع بیخبر باشد! معلوم نبود که اگر از ماجرا آگاه میشد، باز هم میتوانست پایداری کند یا نه. میشل استروگف همچنان میتاخت و در آتش صبر میسوخت. او تلاش میکرد هر چه زودتر به چاپارخانهی بعدی برسد و اسبش را با اسبی رهوارتر تعویض کند.
او نیمهشب هفتاد ورست را پشت سر گذاشت و به چاپارخانهی کولیکوو رسید. اما در آنجا نه اسب بود نه درشکه. دستهای از تاتارها از آنجا گذشته بودند و هر چه را که دستشان رسیده بود غارت کرده بودند. میشل استروگف بزحمت توانست برای خود و اسبش غذا تهیه کند. پس باید با همان اسب مدارا میکرد، زیرا معلوم نبود کی و کجا بتواند آن را با اسب دیگری عوض کند. اما از آنجا که سربازهای ایوان اوگارف در تعقیبش بودند، چارهای نداشت جز آنکه راهش را ادامه دهد. بنابراین پس از یک ساعت استراحت، دوباره راه استپ را در پیش گرفت.
خوشبختانه شرایط جوی برای ادامهی سفر پیک تزار مساعد بود...
کتاب میشل استروگف اثر ژول ورن با ترجمهی محمدرضا پارسایار توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
بخش اول
جشن در کاخ نو
روسها و تاتارها
میشل استروگف
از مسکو تا نیژنی نوو گورود
حکم دو مادهای
خواهر و برادر
در مسیر ولگا
گذر از رودخانهی کاما
سفر شبانهروزی با تارنتاس
طوفان در کوههای اورال
مسافران در خطر
خشم
وظیفه برتر از هر چیز
مادر و پسر
مردابهای بارابا
آخرین تلاش
آیات و ابیات
بخش دوم
اردوگاه تاتارها
رفتار السید ژولیوه
مشت در برابر مشت
ورود پیروزمندانه
چشم بگشا و ببین!
همسفر راه دراز
گذر از ینیسئی
خرگوشی میان جاده
در استپ
بایکال و آنگارا
در میان رود
ایرکوتسک
پیک تزار
بامداد ششم اکتبر
پایان ماجرا
فهرست نامها
- نویسنده: ژول ورن
- مترجم: محمدرضا پارسایار
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب میشل استروگف | ژول ورن
دیدگاه کاربران