![کتاب ماجراهای کاپیتان زیرشلواری 1 (سایه گستر)](./images/202401/85170-6BE995B7-E167-433C-A6E2-BAC56481105F.webp_190_0_80.webp)
کتاب کاپیتان زیرشلواری 5 (پرتقال)
خشم خانم خوشپوش خبیث
- انتشارات : پرتقال
- مترجم : امیرحسین دانشورکیان
- تگ : کاپیتان زیر شلواری
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب کاپیتان زیرشلواری 5
کتاب کاپیتان زیرشلواری و خشم خانم خوشپوش خبیث جلد پنجم از مجموعه داستانهای جذاب "کاپیتان زیرشلواری" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان مناسب میباشد.
جورج و هرولد مطابق روال همیشه، دردسرهای زیادی را در مدرسه ایجاد میکنند و مدام مورد خشم و تنبیه آقای کراپ و سایر معلمهای مدرسه قرار میگیرند. اما اصل ماجرا پس از ورود خانم "ریبل" به مدرسه جروم هارویتز آغاز میشود. این زن، یکی از آموزگاران کلاس جورج و هارولد است. ریبل، به برقراری سکوت و نظم و ترتیب بیش از اندازه، میان دانشآموزان، حساسیت زیادی نشان میدهد؛ موضوعی که موجب عصبانیت و ناراحتی دو پسر قصه و همچنین تمامی همکلاسیهای آنها میشود. تحت چنین شرایطی، کلیهی دانشآموزان از قوانین و دستورات خانم ریبل اطاعت میکنند. البته همه به غیر از جورج و هارولد.
پسران دردسرساز قصه، از ریبل و طرز رفتار او متنفر هستند. آنها به دنبال راه چارهای موثر میباشند که از شر سختگیریهای این معلم خلاص گردند. در همین هنگام، خانم ریبل از شربت ماورایی جورج و هارولد استفاده میکند. پس از این اتفاق، او به زنی بدجنس، خبیث و عجیب با قدرتی شگفتانگیز تبدیل میشود؛ زنی که پسران قصه را زندانی میکند و سپس با استفاده از توانایی خود، روباتهایی را به شکل جورج و هارولد میسازد. این روباتها وظیفه دارند که همچون پسران قصه رفتار کنند و سپس با نزدیک شدن به کاپیتان زیرشلواری، از اسرار او آگاه شوند. سپس، اطلاعات بدست آمده را در اختیار خانم ریبل قرار دهند. موضوعی که ماجراهایی خواندنی را خلق میکند.
شخصیتهای اصلی قصه، "جورج بیرد" و "هرولد هاچینز" نام دارند. دو پسر هشت ساله، باهوش و پراستعداد اما بسیار بازیگوش. آنها دوست و همکلاسی یک دیگر هستند و در کلاس چهارم، درس میخوانند. نام مدرسهی تحصیلی آنها، "جروم هارویتز" می باشد؛ مدرسهای با دانشآموزان متعدد که در "پیکوآی اوهایو"، قرار دارد. آقای "کراپ"، مدیر جروم هارویتز است؛ مردی خشن، منضبط و سختگیر که هیچوقت رابطهی خوبی با جورج و هرولد برقرار نمیکند. از نظر این مرد، جورج و هرولد، دو دانشآموز بیادب و دردسرساز هستند؛ دانشآموزانی که عامل بسیاری از مشکلات مدرسه و اتفاقات بد آن میباشند.
جورج و هارولد، با استفاده از یک انگشتر سه بعدی، آقای کراپ را هیپنوتیزم میکنند. سپس، برای آزمون اطاعت، به مدیر میگویند که او کاپیتان زیرشلواری است. از این لحظه به بعد، با یک بشکن زدن پسرها، آقای کراپ به کاپیتان زیرشلواری تبدیل میشود و سپس، جورج و هارولد، از طریق ریختن آب بر روی سر کاپیتان، او را به شخصیت حقیقی خود، یعنی آقای کراپ بازمیگردانند. جورج و هرولد، پس از بدست آوردن یک شربت ماورایی و دادن آن به کاپیتان زیرشلواری، قدرتی خارقالعاده را نیز به این مرد منتقل مینمایند؛ قدرتی جادویی که با استفاده از آن میتواند، کارهایی شگفتانگیز را انجام بدهد.
برشی از متن کتاب کاپیتان زیرشلواری 5
فصل 17
دست و پا بسته
خانم خوشپوش جورج و هرولد رو برد خونهش و محکم بستشون به دوتا صندلی.
جیغ کشید: «برام از هویت سری کاپیتان زیرشلواری بگین!»
جورج گفت: «امکان نداره!»
خانم خوشپوش گفت: «عجب! پس دوست دارین سختش کنیم، آره؟ عیبی نداره!»
موهای خانم خوشپوش از هم باز شد. چندتا رشته از موهاش رفتن تو پذیرایی و تلویزیون و کامپیوتر و یه دستگاه ورزشی رو از هم باز کردن.
بقیهی رشته موهاش رفتن سمت آشپزخونه و ماشین ظرفشویی، توستر و غذاساز رو درب و داغون کردن.
هرولد پرسید: «چی کار داری میکنی؟»
خانم خوشپوش گفت: «وقتی میخوای روبات درست کنی، باید چندتا از لوازم خونگیت رو خراب کنی.»
وقتی موهای خانم خوشپوش داشتن هزارتا پیچ و مهره و سیم و چرخدنده و لامپ کاتدی و تراشههای کامپیوتری مناسب همدیگه رو سر هم میکردن، جورج و هرولد با بیحوصلگی تماشا میکردن. طولی نکشید که دوتا روبات کوچولو کمکم شکل گرفتن.
هرولد گفت: «نمیدونستم خانم ریبل اینقدر باهوشه که میتونه روبات درست کنه.»
جورج گفت: «من هم همین طور. فکر کنم یه خرده از شربت قدرتهای ماورایی به مغزش پس داده!»
صبح روز بعد خانم خوشپوش روباتهاش رو کامل کرده بود و اسمشون رو گذاشته بود «روبو جورج و هرولد 2000.»
هرولد گفت: «میگم ها... این روباتها خیلی آشنا به نظر میآن!»
جورج گفت: «آره. یه جورهایی شبیه ما هستن... البته نه به این جذابی و خوشتیپی.»
خانم خوشپوش دریچهی روی سینهی روباتها رو باز کرد و یه قوطی اسپری آهار گذاشت اون تو. بعد دریچهها رو بست و سر روباتها رو نوازش کرد و فرستادشون مدرسه. خانم خوشپوش خندید. «کاپیتان زیرشلواری دیگه هیچ شانسی نداره!»
هرولد گفت: «وایستا ببینم. این دوتا روبات چطوری میخوان جلوی کاپیتان زیرشلواری رو بگیرن؟»
خانم خوشپوش گفت: «تنها کاری که لازمه بکنن اینه که منتظر بمونن و گوش کنن. به محض اینکه واژهی ترا – لا – لااااا رو بشنون، همه چی تموم میشه!»...
سلام. تمام برش متنی رو که برام فرستاده شده بود رو، نوشتم که از 350 واژه کمتر بود
کتاب کاپیتان زیرشلواری 5 و خشم خانم خوشپوش خبیث اثر دیو پیلکی با ترجمهی امیرحسین دانشورکیان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
پیشگفتار: مسالهی کاپیتان زیرشلواری
جورج و هرولد
خبر مهم خانم ریبل
وقتی سنگ تموم میذارین
کاپیتان زیرشلواری و خشم خانم خوشپوش خبیث
خشم خانم ریبل
کارت بازنشستگی
روانشناسی معکوس
جشن
هفتهی عجیب غریب
جشن عروسی
خوراکیها
انتقام ریبل
یه فکر بد
بازگشت انگشتر سه بعدی هیپنوتیزم
ببخشید وسط فصل مزاحم شدیم
حالا برمیگردیم سراغ فصل اصلیمون (که نصفه موند....)
شب موهای زشت
کندو که ترس نداره!
دست و پا بسته
روبوجورج و هرولد 2000
یک ترا- لا- لاااای احمقانه
تبر
انتقام خانم خوشپوش خبیث
نمیتونن
پیشینهی کاپیتان زیرشلواری
اثر نادوا
فصل خشونت آشکار افراطی (همراه با برگگردون)
روانشناسی معکوس 2
روانشناسی معکوس در معکوس
خلاصه سرتون رو درد نیاریم دیگه
زندگی بهتر با هیپنوتیزم
- نویسنده: دیو پیلکی
- مترجم: امیرحسین دانشورکیان
- انتشارات:پرتقال
مشخصات
- نویسنده دیو پیلکی
- مترجم امیرحسین دانشورکیان
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 10
- سال انتشار 1402
- تعداد صفحه 180
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب کاپیتان زیرشلواری 5 (پرتقال)
دیدگاه کاربران