کتاب سکوت؛ در انتظار، اثر مهناز صیدی
زندگیها سرشار از اتفاقات ریز و درشتی هستند که با انتخابها و تصمیمات ما شکل میگیرند و رخدادهای بعدی را رقم میزنند. شاید شباهتهای زیادی بین نوع زندگیها وجود داشته باشد، آدمهای مشابه باخلقوخوهای شبیه هم که اگر یکیشان را در جایی ببینیم یا قصهشان را در کتابی بخوانیم متوجه این مثل هم بودنها میشویم که در عین جالب بودن میتواند تجربیاتی را در اختیارمان بگذارند تا در مسیر زندگی قدمی پیشافتیم. داستان سکوت در انتظار، قصهی ایثار و گذشتهای خانوادگی است؛ در عین خوب بودن این ویژگیها اما آنچه خوبتر است حد و اندازهای است که برای آنها باید قائل شد.
برشی از متن کتاب
نفهمیدیم دایی دقیقاً کی با مادر صحبت کرد. اما همانطور که ارمغان گفته بود؛ خودمان زمانی را که ما هم باید حرف میزدیم؛ فهمیدیم. آن شب مادر ساکتتر از تمام شبهایی بود که من و ارمغان به یاد داشتیم. حتی موقع شام هم در سکوت غذایش را خورد. بعد هم بر خلاف شبهای دیگرسراغ چرخ خیاطی نرفت. با سینی چای جلوی تلویزیون نشست و به ظاهر مشغول تماشای سریال شبانه شد. چای یخ کرد و از دهان افتاد. سریال تمام شد و برنامهی ورزشی جایش را گرفت؛ اما مادر به حال خود نیامد. ارمغان با نگاهی به من او را مورد خطاب قرار داد.
نویسنده: مهناز صیدی انتشارات: شادان
نظرات کاربران درباره کتاب سکوت؛ در انتظار
دیدگاه کاربران