دربارهی کتاب بعد از عشق
کتاب "بعد از عشق" به مسائل و معضلات پیش روی زنان میپردازد؛ مسائلی که علیرغم تفاوتهای فرهنگی و اقلیمی، برای تمامی زنان جهان به طور مشابه رخ میدهد.
زنان، دنیایی بسیار متفاوت از مردان دارند. دنیایی با درگیریهای پیچیدهی ذهنی و روحی که آقایان هیچگاه، در طول زندگی خود، با آن روبهرو نمیشوند. الیف شافاک که خود نیز به عنوان همسر و مادر، از تجربیاتی فراوانی برخوردارست، با تمامی این پیچیدگیها آشنا میباشد. پیچیدگیهایی که شخصا با آنها دست و پنجه نرم کرده است.
نویسنده، در ابتدای کتاب بعد از عشق، به شرح رویدادهای مربوط به مادر شدن میپردازد. او در طی متن، از دیدگاه یک زن، افسردگی بعد از زایمان را به طور کامل برای مخاطب تفسیر و تحلیل میکند. افسردگیای که اغلب زنان، به صورت غیرارادی و ناخواسته، درگیر آن میشوند. احساس یاس و ناامیدی میکنند و با کوهی از توهمات و توقعات نابهجا از خود، روبهرو میگردند. مشکلاتی که شافاک، خود نیز، با آنها مواجه شده است.
وی در بخشی دیگر نیز، زنی را توصیف مینماید که یک ماه و نیم پیش، زایمان کرده؛ زنی با ظاهری آشفته، پریشانحال و غمگین. او تمام تلاش خود را صرف میکند تا هم بتواند نقش مادری نمونه را برای فرزندش ایفا نماید و هم به عنوان همسری وظیفهشناس تمام وظایف همسری خود را به نحو حسن انجام دهد. توقعاتی بسیار بالا، که او را بیش از پیش در گرداب افسردگی و تنهایی فرو میبرد.
به طور کلی، این اثر میتواند مطالب جالب توجه و تاثیرگذاری را در اختیار تمامی زنان و حتی مردان سراسر جهان بگذارد و آنها را با حقایق ابعاد مختلف زندگی بانوان آشنا سازد.
بخشی از کتاب بعد از عشق
در خواب صداهایی را میشنوم. درهایی که باز و بسته میشود، صدای پاهایی که تندتند راه میروند و پچپچههایی نامفهوم. یکی توی کلهام دارد با هیجان چیزهایی میگوید.
یکدفعه میان سروصداها اسمم را تشخیص میدهم. با این امید که، هر کسی هست، وقتی خودم را به نشنیدن بزنم و جوابش را ندهم، خودش ساکت میشود، به خوابیدن ادامه میدهم. اما صداها رفتهرفته بلندتر میشود.
صدایی کلفت میگوید: «هو، هو! بیدار شو دیگه! باید بلند شی!»
کیست یعنی این عوضی؟
گمان میکنم اگر سرم را مثل کبک توی برف فرو کنم، خلاص میشوم. اما اینبار یکی شروع میکند به کشیدن موهایم و نیشگون گرفتن بازویم. راه باریک و مهآلود میان خواب و بیداری را به ناچار با هل و نیشگون طی میکنم. غرولندکنان چشمهایم را باز میکنم. «خانم حرص نفس» را میبینم. از دست راستم بالا آمده تا شانهام و نزدیک نوک بینیام رفته و از آنجا زل زده به من. پیژامهی مخمل قرمز تنش است. حتی در این وضعیت و در این ساعت هم موهایش را بالای سرش قشنگ گوجه کرده.
ابروهایش را در هم میکشد و میگوید: «مسالهی خیلی مهمی پیش اومده، اگه بلند شی خوب میشه!»
میگویم: «نمیتونست منتظر بمونه... تازه چشمم گرم شده بود...»
میگوید: «نه، نمیتونست منتظر بمونه» و با صدایی سرد مثل یخ اضافه میکند: «کودتاها منتظر صبح نمیمونن!»
ای بابا! چه کودتایی! منظورش چه بود یعنی؟ میخواهم فکر بد نکنم، اما نمیتوانم. موهای تنم سیخ میشود. «خانم حرص نفس» باز با همان لحن میگوید: «توی سالن منتظرتیم!»
چیزی به تنم میکشم و کنجکاوانه پشت سرش راه میافتم. توی این سیاهنصفهشب یعنی چه چیزی اینقدر مهم است؟
در سالن، غافلگیری بزرگتری منتظرم است. همهی اعضای «گروه کر صداهای درونم» آنجایند. حاضر و ناظر. در این دیروقت شب برای چه بیدارند؟ ابتدا «خانم روشنفکر منزوی» را میبینم. پیژامهای گلباقالی به رنگ نارنجی و زرد تنش کرده و از داخل سبد میوهی روی میز دارد به من نگاه میکند. سیگاری در دست دارد و با حالتی عصبی دودش را بیرون میدهد. ظاهرش فرق کرده اما ملتفت نمیشوم چه فرقی.
کمی جلوتر، «خانم ذهنیت عملگرا» تکیه داده به جعبهی دستمال کاغذی، دست به سینه ایستاده. معمولا گرمکن ورزشی را ترجیح میدهد...
کتاب بعد از عشق به قلم الیف شافاک و ترجمهی ارسلان فصیحی توسط انتشارات کتابسرای نیک به چاپ رسیده است.
- نویسنده: الیف شافاک
- مترجم: ارسلان فصیحی
- انتشارات: کتابسرای نیک
نظرات کاربران درباره کتاب بعد از عشق اثر الیف شافاک
دیدگاه کاربران