درباره کتاب نامه باستان 6
بدون تردید، دیرینهترین و دل افروزترین متن در ادب پارسی، شاهنامهی فردوسی است و از این روی، بازنویسیهای مختلفی برای آن بهوجود آمده، و از این رو ویراستار را در کار ویرایش با رنج و دشواری فراوان رویاروی میگرداند. ویرایش متن شاهنامه، آنگاه سخت و رنجبار میشود و به کاری چالش برانگیز تبدیل میشود که بیندیشیم شاهنامه، نه تنها در ایران و در سخن پارسی، بلکه در پهنهی گیتی، بزرگترین و باشکوهترین شاهکار در ادب پهلوانی و حماسی است و افزون بر آن، اگر ادعا کنیم شاهنامه شالودهی فرهنگ و منش و ادب ایران را در روزگار نو میریزد، گزاف نگفتهایم.
شکوه و شگرفی شاهنامه، ارج و ارز بسیار و کارکرد ژرف و پایدار و بیهمانند آن در فرهنگ و جامعهی ایرانی هرگونه پیوند و برخورد با شاهنامه، بهویژه ویرایش متن آن را، کاری حساس و باظرافت گردانیده است؛ کاری که دامنه و بازتاب و قلمرو اثرگذاری آن بسیار فراختر از مرزهای تنگ پژوهش و تلاش ادبی است و منش و فرهنگ و تاریخ ایران را آماج میگیرد؛ حتی میتوان گفت کاری است که به گونهای راه به ناخودآگاهی تباری ایرانیان میبرد که بخشی گسترده از آن را این نامه باستان در چندین جلد در خود جای داده و به شرح و تفسیر آن پرداخته است.
بخشی از کتاب نامه باستان 6
پسر بد مر او را یکی، شیرگیر، / که ساسان همی خواندیش اردشیر.
دگر دختری داشت، نامش همای، / هنرمند و با دانش و پاکرای.
همی خواندندی ورا چهرزاد، / ز گیتی، به دیدار او، بود شاد.
پدر در پذیرفتنش از نیکوی، / بر آن دین که خوانی همی پهلوی.
همای دلافروز، تابنده ماه، / چنان بد که آبستن آمد، ز شاه.
چو شش ماه شد، پر ز تیمار شد؛ / چو بهمن چنان دید، بیمار شد.
چو از درد شاه اندر آمد ز پای، / بفرمود تا پیش او شد همای.
بزرگان و نیک اختران را بخواند؛ / به تخت گرانمایگان، بر نشاند.
چنین گفت که: "این پاک تن چهرزاد، / به گیتی، فراوان نبودهست شاد.
سپردم بدو تاج و تخت بلند؛ / همان گنج و آن لشکر ارجمند.
ولیعهد من او بود، در جهان؛ / هم آن کس کز او زاید، اندر نهان؛
اگر دختر آید برش گر پسر، / ورا باشد این تاج و تخت و کمر.
شیر گیر که کنایهای است ایما از جنگاور و دلیر، ویژگی پسر است که از آن جدا افتاده است. ساسان که در پهلوی نیز با همین ریخت به کار میرفته است، نام پسر بهمن دانسته شده است. میتواند گفت که این نام از تاریخ ساسانیان به اسطوره راه جسته باشد و و از آن روی که بهمن با اردشیر هخامنشی یکی شمرده آمده است و نام دیگر وی اردشیر گردیده است، در بازگفتهای پسین از اسطورههای کهن، بر پایه آنکه اردشیر، بنیانگذار جهانشاهی ساسانی، نواده ساسان بوده است این نام بر پور بهمن نهاده آمده است.
ساسان یکی از بزرگزادگان پارس در نیمه دوم از سده دوم میلادی است که دختری از دودمان بازرنگی را به زنی گرفته است و به سالاری بر پرستشگاه آناهید در استخر رسیده است و پاپک یا بابک پدر اردشیر بابکان، پور اوست و دودمان ساسانی بدو بازخوانده شده است؛ نیز شاید از همین روست که استر، برادرزادهی مردخای که بانوی اردشیر هخامنشی بوده است، بانوی اسفندیار و مام بهمن دانسته شده است: "کی بهمن پسر اسفندیار بود و مادرش را نام استور بود."
نیکوی: زیبایی. در پذیرفتن: در معنی به زنی گرفتن به کار رفته است. از دینی که استاد آن را پهلوی خوانده است، دین کهن ایران خواسته شده است که یکی از رسم و راههای آن خویدوده یا زناشویی با خویشاوندان نزدیک بوده است؛ در این باره، بنگرید به نامه باستان جلد 3.
کتاب نامه باستان (جلد ششم: از پادشاهی لهراسپ تا پادشاهی دارای داراب)، به قلم دکتر میر جلالالدین کزازی در انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب نامه باستان 6
پادشاهی لهراسپ
پادشاهی گشتاسپ
داستان هفت خوان اسفندیار
داستان رستم و سهراب
داستان رستم و شغاد
پادشاهی بهمن اسفندیار
پادشاهی همای چهرزاد
پادشاهی داراب
پادشاهی دارای داراب
بخشهای برافزوده
گزارش بیت ها
فرهنگ واژگان
- ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی
- از پادشاهی لهراسپ تا پادشاهی دارای داراب
- نویسنده: دکتر میر جلالالدین کزازی
- انتشارات: سمت
نظرات کاربران درباره کتاب نامه باستان اثر میر جلالالدین کزازی (جلد ششم)
دیدگاه کاربران