درباره کتاب عاشقانههای یک الاغ
نویسنده در این کتاب که حاوی مطالبی با عنوان نامه و از زبان یک الاغ برای معشوقهاش است، سعی در نمایش شکوهها و شکایتهای یک عاشقی که خود را در سطح پایینتری از معشوقش میبیند؛ دارد به طوری که حتی به خود اجازه نمیدهد او را با ضمیر «تو» مخاطب قرار دهد. نگاه فلسفی آمیخته با طنزی که مؤلف در تمام این کتاب که بیست و چهار عنوان نامه را در بردارد؛ به احوالات این عاشق دارد؛ آکنده از دردها و انتقادات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی و اعتقادی است که بیان آن از زبان یک الاغ را شاید بتوان علاوه بر جنبهی طنزش، جلوگیری از سوءتفاهمهای احتمالی نسبت به هر طبقه یا قشر و یا فرد خاصی دانست که هر چند این امر امروزه کلیشهای و تکراری به نظر برسد و یا حتی در این روزگار چنین نوع گفتارهایی جایی میان عموم افراد نداشته باشند؛ اما همچنان طرفدارانی دارد که بایستی ذائقهشان و سلیقهشان را مدّ نظر قرار داد. گذشته از اینها مطالب کتاب گاه حالتی کاملاً شخصی یافته و تنها جنبهی ارتباط عاشقانه را شامل میشود که تواضع بیش از حد نویسندهی نامه در مقام یک الاغ خر و ترکیبات و اصطلاحات به کار گرفته شده در آن و حتی ایرادات املایی که در نگارش نامهها به چشم میخورد؛ جنبههای طنز اثر را تقویت کرده و البته که طنزیست از نوع تلخند نه لبخند.
برشی از متن کتاب عاشقانههای یک الاغ
فکر نکنی همیشه اینقدر حرف میزنم، خیلی دلم تنگ شده که برایت اینجوری میگم. راستش بیشتر دوست دارم؛ نگاهت کنم تا حرف بزنم. شبها تا صبح از سوراخ این طویله با یاد تو به ماه زل میزنمو الاغهای دیگر چه خور و پفی میکنند و من برای تو های های گریه میکنم. چه کسی گریهی خری را دیده؟ تو... نه ببخشید شما دیدید؟ چه کسی میداند که یک خر با بوی باد مست بشه و با نسیم شبانه بیاید تا محلّهی شما و پای پنجرهای که در پس آن خوابیدهای بایستد و فکر کند کاش جای نور مهتاب بود که از پنجره آمده داخل و افتاده روی صورت ماه، فکر کند کاش جای باد کولر بود که از شب تا صبح با موهای تو بازی میکند، آرزو کند ای کاش جای پلنگ پتوی تختخوابی بود که آهویی روی آن آرمیده؛ افسوس بخورد که چرا جای گلهای بالش تو نیست که همیشهی خدا سبز و جاوید میمانند. از این همه فکر و خیال یکباره از بیچارگی عرعرش خلایق را بیدار کند و فحشهای بد بد بشنود که «چه مرضته کثافت، نصف شبی عرعر میکنی و خلایق را بیدار؟ کاهت زیاد شده یا یونجهات اضافه؟ حمّال بدترکیب...» من از شما میپرسم، باور چیز مهمی نیست؟ شده کسی الاغ خری را باور کند؟ تقصیر من است که نمیتوانم حرفم را بزنم و مجبورم یا عرعر کنم یا آهی بکشم که شما بخندید؟
فهرست
- عاشقانهای از یک الاغ خر
- من معتاد به خیال شما و شما به آزردن من
- آرزوهای بر باد رفته
- «یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود»
- با چه بهانهای زندهام؟
- امام از روزگار
- مرض لاعلاجی به نام عاشقی
- وا گویهای مکرر
- فرشتهای در وجود من
- کو گوش و کجاست حضرت توجه؟
- .
- .
- .
- .
- .
(اندیشه های فلسفی یک الاغ خر) نویسنده: امیرعباس مهندس انتشارات: شاسوسا
نظرات کاربران درباره کتاب عاشقانه های یک الاغ خر | امیرعباس مهندس
دیدگاه کاربران