دربارهی کتاب سیزده معما اثر آگاتا کریستی
کتاب "سیزده معما" مجموعهای از داستانهای کوتاه و معماگونه است که هر یک حکایتهایی جداگانه و جنایی و پلیسی را برای مخاطب تشریح میکنند. خانم "جین مارپل"، شخصیت اصلی تمامی این داستانها است. او پیرزنی بسیار باهوش و نکتهسنج میباشد که با بررسی و تجزیه و تحلیل جزئیات مربوط به اتفاقات مختلف، معماهایی پیچیده را حل مینماید.
به عنوان مثال، در داستان "کلوپ سهشنبه شبها"، روایت یک مهمانی را میخوانیم. این مهمانی در روز سهشنبه، و منزل خانم مارپل و با حضور دوستان و نزدیکان برادرزادهی او، "ریموند وست"، برگزار میشود. "جویس لمپریز"، "سرهنری کلیترینگ"، دکتر "پندر" و "پتریک"، از جمله اشخاص حاضر در این مهمانی هستند.
ریموند، یک نویسنده است که به موضوعات و معماهای پیچیده و حل نشده علاقهی فراوانی دارد. بقیهی مهمانان نیز به ترتیب، هنرپیشهی تئاتر، مامور عالی رتبهی سابق اسکاتلندیارد، کشیش میانسال ناحیه و وکیل میباشند. به بیانی سادهتر، هر یک از این افراد را میتوان نمایندهی گروههای مختلف جامعه معرفی نمود.
ماجرای این داستان از بحثوگفتگو دربارهی معماهای حل نشده آغاز میشود. موضوعی که ریموند آن را مطرح کرده و خیلی زود مورد توجه همگان قرار میگیرد. در همین راستا و بنا بر پیشنهاد جویس لمپریز، همه توافق میکنند که گروهی شش نفره، به نام کلوپ سهشنبه شبها تشکیل دهند. کلوپی که در شبهای سهشنبهی هر هفته برگزار میشود. طی هر جلسه، یکی از اعضای کلوپ، معمایی را مطرح میکند؛ معمایی که خودش از جزئیات آن کاملا مطلع هست و جواب را نیز میداند. در این میان، بقیهی اعضا، باید معمای مطرح شده را بررسی کرده و پاسخ آن را ارائه دهند.
بخشی از کتاب سیزده معما آگاتا کریستی
چهار مظنون
صحبت در مورد جنایتهای فاشنشده و مجازاتنشده دور میزد. هرکس به نوبت عقیدهی خود را بیان کرد: کلنل بنتری، همسر چاق و خوشاخلاقش، جین هیلر، دکتر لوید و حتی خانم مارپل پیر. تنها کسی که حرفی نزد همان کسی بود که از نظر اکثریت مردم بیشترین صلاحیت برای این کار را داشت: سرهنری کلیترینگ مامور عالیرتبهی سابق اسکاتلندیارد. او ساکت نشسته بود، در حالی که با سبیلش ور میرفت و تبسمی بر لب داشت، انگار که دارد به چیز جالبی فکر میکند.
بالاخره خانم بنتری گفت:
- سرهنری، اگر حرفی نزنید، من جیغ میکشم! جنایتهای زیادی هستند که بدون مجازات باقی میمانند یا نه؟
- خانم بنتری، شما حتما به فکر تیترهای روزنامه هستید: اسکاتلندیارد دوباره اشتباه کرد! و فهرستی از معماهای حلنشده به دنبال آن!
دکتر لوید گفت:
- تصور میکنم اینها درصد خیلی کمی از کل را تشکیل میدهند، نه؟
- بله، درست است، بهندرت در مورد صدها جنایتی که کشف شده و عاملانشان مجازات میشوند، سر و صدایی بلند میشود. ولی الان این موارد مورد نظر نیستند، مگر نه؟ وقتی در مورد جنایات کشف نشده و جنایات حل نشده صحبت میکنید، در واقع از دو چیز مختلف حرف میزنید. در گروه اول همهی جنایاتی قرار دارند که اسکاتلندیارد هیچوقت از آنها باخبر نمیشود. جنایاتی که حتی کسی نمیداند اتفاق افتادهاند.
خانم بنتری گفت:
- ولی فکر نمیکنم جنایات زیادی از این نوع وجود داشته باشند.
-واقعا؟
- سر هنری! مقصودتان این است که تعداد این جنایات زیاد است؟
خانم مارپل در حالیکه به فکر فرو رفته بود، گفت:
- فکر میکنم خیلی زیاد باشد!
این خانم پیر و دوست داشتنی با آرامش مخصوص دوران گذشته، این جمله را با لحنی تقریبا خونسردانه ادا کرد.
کلنل بنتری گفت:
- خانم مارپل عزیز، چه چیزهایی میگویید!
خانم مارپل ادامه داد:
- البته خیلی از آدمها احمقند و آدمهای احمق هر کاری کنند، باز هم مچشان باز میشود. اما خیلیها هم هستند که احمق نیستند و فکر اینکه چه کارهایی از آنها برمیآید واقعا ترسناک است. البته در صورتی که این افراد اصول اخلاقی قویای هم نداشته باشند.
سرهنری گفت:
- بله افراد زیادی هستند که احمق نیستند. موارد زیادی وجود دارد که جنایتی تنها به دلیل ناشیگری محض فاش میشود...
کتاب سیزده معما اثر آگاتا کریستی با ترجمهی مهوش عزیزی توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: مهوش عزیزی
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب سیزده معما | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران