کتاب چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی شود نوشته ی محمد علی بهمنی توسط نشر دارینوش به چاپ رسیده است.
بهمنی که تجربه ی شعری اش به 9 سالگی می رسد غزل را به سبک نیما می سراید. او که در ایران امروز چهره ای شناخته شده در عرصه ی شعر است، برای بسیاری از خوانندگان نیز ترانه سرایی می کند. بهمنی چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی شود را در سال 1386 منتشر کرد که شامل اشعاری است همچنان به سبک شعر نوی فارسی. البته بهمنی مدافع غزل پست مدرن است و حتی جایی اعلام کرد که اگر حافظ اکنون زنده بود نیز غزل را پست مدرن می سرایید. از جمله اشعار وی در این کتاب تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم و باران است که بین جوانان شناخته شده اند. این اثر هنگام انتشار در بازار کم فروغ شعر و ادبیات فروش خوبی داشت و نوید روزهایی خوشی برای شعر ایران می داد. خواندن این اشعار هم دل جوانان عاشق را پرپر می کند و هم شصت ساله ها را ندا می دهد که معنی پیر شدن، ماندن در مردابی نیست.
برشی از متن کتاب
تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم بی شکل تر از باد شدم تا نهراسی وقتی که من واقعی ام را بشناسی پیداست که در حوصله ی جسم، نگنجد این وسعت پر دغدغه این روح حماسی ها ... عاشق روییدن و تکثیر شدن ها در پیله ی پیراهنی خود نپلاسی عریان شوو، انکار کن این جسم شدن را تو جانی و جان را که نپوشند لباسی تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم ما را به کجا می برد این پرت حواسی؟ چقدر بی کسم ای سرشناس های همیشه همیشه شایعه و انعکاس های همیشه شیوع پچ پچ ها و تماس های همیشه دلی شکنجه شد و غرق خون به گوشه ای افتاد دوباره سینه به سینه هراس های همیشه ندیدی آه، یکی در این محله هم اینک شبیه سازی مرگ و قیاس های همیشه چه سوژه ای! چه نگاهی! چه حس زاویه داری! و خلق یک اثر و اقتباس های همیشه یکی به تسلیتم یک دقیقه لال نشد. های... چقدر بی کسم؟ ای سرشناس های همیشه! نهانده اند یکی سنگ بر مزار نبوغم به پاس آن همه لوح و سپاس های همیشه
فهرست
تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم حتی به رستخیز زبان وا نمی کنم چه فرق دارد شیطان یا فرشته شدن ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو در خود گریستم که به آخر رسیده ام دریا سکوت کرده و من حرف می زنم دستی که هرچه قلم را از هرچه جوهر تهی کرد بنشین که تازه ای بسرایم شنیدنی سپید و وحشی و مغرور، شعر یعنی این همیشه عشق مرا تا غروب برده است س س س س و زبان به رمز نام تو را گفت آن قدرها سکوت تو را گوش می دهم کمی به فکر غزل های ناتمامم باش چرا من حرف سیاسان عالم را نمی فهمم مجموعه ی آماده ی نشرم-بر بد از کودکی مرام بزرگانه داشتی چقدر بی کسم ای سرشناس های همیشه معنی پیر شدن ماندن مردابی نیست هرچه از خاک سرودم به سماعم نکشاند سوگواران شما-مرثیه خوانان خویش اند دیگر سوال دیگری از او نداشتم دو مرغ عشق که از آدمی نمی دانند این شصت ساله گپ نه و ندانستی نقشه های عاشقی خاک ناگزیر اشتهای خاک باران می داندم باران صدا نم شعری پاسخ هفت صدا چرخان او شصت و سه سالگی بازجویی تازه چه داری تمام تب فال هنوز هستی غم
نویسنده
محمدعلی بهمنی (زادهی 27 فروردین 1321 در اندیمشک)، شاعر و غزلسرای ایرانی است. بسیاری بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیما یوشیج است. نخستین شعر بهمنی در سال 1330، یعنی زمانی که او تنها 9 سال داشت، به چاپ رسید. وی دربارهی تولّد خود میگوید: «دو ماه به زمان تولّدم باقیمانده بود، که برادرم در دزفول بیمار میشود. خانواده هم از این فرصت استفاده میکنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار بهدنیا آمدم و در شناسنامهام درج شدمتولّد اندیمشک، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامهام را همان زمان میگیرد. البتّه زیاد آنجا نبودم، همان زمان 10 روز یا یکماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و... بهصورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راهآهن بود، مأموریتهای ایستگاهی داشتند. از سال 1353 به بندرعباس رفتم. او در چاپخانه با فریدون مشیری که آن روزها مسؤول صفحهی شعر و ادب هفتتار چنگ مجلۀ روشنکفر بود، آشنا شد و نخستین شعرش در سال 1330، زمانی که تنها 9 سال داشت، در مجله ی روشنفکر به چاپ رسید. شعرهای وی از همان زمان تاکنون بهطور پراکنده در بسیاری از نشریات کشور و مجموعه شعرهای مختلف وجراید، انتشار یافتهاست.
شاعر: محمدعلی بهمنی انتشارات: دارینوش
نظرات کاربران درباره کتاب چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی شود
دیدگاه کاربران