معرفی کتاب علم شادکامی
نظر نویسنده براین است که شادکامی احساسی است که میتواند بارها تجربه شود زیرا بستر و زمینهی آن در ساختار فیزیولوژیک مغز وسیستم هورمونی بدن نهفته است و به طورژنتیک قابلیت انتقال به نسلهای بعدی را دارد، به شرط آن که مورد تعلیم و پرورش قراربگیرد. شادکامی احساسی است که با هدایت کردن به وجود میآید و حتی میتواند پایداربماند به شرط آن که تقویت و تبدیل به عادت شود.
شادکامی نقطه مقابل افسردگی است. روان شناسان در مورد علل بروز افسردگی مطالعه های فراوانی داشته اند و راههای درمان آن را نیز پیدا کردهاند اما تاکنون کسی فکر نمیکرد که شادکامی نیزهمچون افسردگی میتواند زمینه ارثی داشته باشد وهمین طورمیتواند آموخته شود.
عادت های فکری، باورها و ارزشهای جامعه که در فرهنگ نهادینه شدهاند، میتوانند دربه وجود آوردن و ثابت نگهداشتن رفتارهایی که منجر به احساس شادی میشوند، نقش اساسی بازی کنند. یافته های محققان نشان می دهند که برای رسیدن به شادی و تبدیل کردن آن به احساسی پایدار، میتوان کاملاً ارادی و با برنامهریزی، به آن دست یافت.
برشی از متن کتاب علم شادکامی
دوستی ها باعث طولانی شدن عمر می شوند: دوستیهای خوب برای انسان ها نیزمفیدند. معمولا با شنیدن صدایی آشنا به راحتی لبخند میزنیم و احساس ایمنی میکنیم. افرادی که از تنهایی رنج میبرند و یا با دیگران راحت نمیجوشند، از تجربه احساسات مثبت محرومند . دوستیها و گرمای ناشی ازداشتن خانواده به مثابهی خاک مساعدی است که درخت شادمانی درآن قد میکشد و ریشه میدواند.
سیسیرو، دولتمرد رومی، میگوید:« اگر دوستی را اززندگی بگیرند مثل این است که جهان را ازوجود خورشید محروم کنند.» تحقیقات جامعه شناختی نوین نیز براهمیت روابط اجتماعی بر سلامت افراد مهر تایید نهادهاند. همان گونه که تحقیقات دانشمندان مختلف ازجمله یافتههای مایکل ارگایل روانشناس اجتماعی انگلستان نشان داده است، ارتباط با سایر افراد یکی ازمعدود عوامل خارجی است که تقریبا تحت هرشرایطی سبب افزایش رضایتمندی اززندگی میشود.
درمقام مقایسه، فقط عواملی چون کیفیت روابط با همسر، دفعات آمیزش جنسی و ورزش هستند که درایجاد رضایتمندی اززندگی نقشی برابر یا حتی بیشتر ایفا میکنند. علاوه براین، داشتن دوست باعث طولانی شدن عمرمیشود. تحقیقات انجام شده روی حدود ده هزارنفرازاروپای غربی و امریکا صحت این نظریه را تایید کردهاند. تاثیری که تماسهای اجتماعی برروی طول عمر برجای میگذارند به طورمتوسط دست کم با تاثیرسیگار، فشارخون بالا، اضافه وزن، و فعالیت بدنی منظم برابری میکند. بدون در نظرگرفتن عواملی چون سن و سلامت و جنسیت، احتمال مرگ افراد منزوی دو برابر بیش از کسانی است که ازدوستی با دیگران احساس ایمنی میکنند.
درمقایسه، کشیدن سیگار احتمال مرگ را تنها تا یک و نیم برابرافزایش میدهد. نتایج حاصل ازآزمایشی که دردانشگاه اسنتفورد آمریکا انجام شد حتی از این هم شگفت انگیزتراست. پزشکان عدهای ازبیماران مبتلا به سرطان پستان را به دو گروه تقسیم کردند. گروه نخست صرفا تحت درمانهای پزشکی رایج قرارگرفتند درحالی که گروه دوم علاوه بردریافت درمان پزشکی، هرهفته در جلساتی شرکت کردند که درطی آن میتوانستند ازبیماری خود با دیگران سخن بگویند و ازهمدردی و توجه سایرشرکت کنندگان برخوردارشوند.
با آن که سرطان تمامی بیماران تحت آزمایش درمان ناپذیر تشخیص داده شده بود، اما زنانی که درجلسات گروهی شرکت میجستند، نسبت به دیگران از درد کمتری شکایت میکردند و ازروحیه ی بهتری برخورداربودند. ازهمه جالبتر این که زنانی که توانسته بودند از بیماریشان با دیگران صحبت کنند دو برابر بیماران دسته اول عمرکردند . تحقیقات انجام شده روی بیماران سرطان خون و سکته قلبی نیز به نتایج مشابهی رسیده اند. ترس از تنها ماندن همه ما از تنها ماندن عمیقا میترسیم.
افرادی که در حالت عادی افراد بی تفاوت و عاری از احساس به نظرمیرسند، با شنیدن گریه کودکان تنها و بی پناه یا صدای حیوانات رها شده به طور ناخودآگاه عکسالعمل نشان میدهند حتی اندوه موجود فضایی کوچکی که در فیلمی تخیلی میکوشد با خانودادهاش درآن سوی جهان ارتباط بر قرارکند ما را شدیدا تحت تاثیر قارمیدهد. چه هشت ساله باشیم یا هشتاد ساله، همگی با ای. تی. ورنجهای او احساس همدردی میکنیم. تعجبی ندارد که چرا این فیلم اسپیلبرگ با چنان استقبالی مواجه شد.
جاک پنکسپ از متخصصان روانشناسی واعصاب براین گمان است که دلیل تمایل ما به برقراری ارتباط با دیگران این است که میخواهیم از رنج تنها ماندن به پرهیزیم: ما به طور ذاتی شدیدا نسبت به دیگران احساس کشش می کنیم. به عقیده پنکسپ این کشش نسبت به برقراری روابط اجتماعی با دیگران خصوصا از بخشهای قدیمیتر و درونیترمغزما ریشه میگیرد. برای مثال، اگر در حیوانات نواحی خاصی از دیانسفال و تالاموس و منطقه پری اوپتیک تحریک شود، این موجودات از ترس نعره سرمیدهند. حیوانات چنین صداهایی را معمولا تنها زمانی از خود تولید میکنند که از احساس تنهایی رنج ببرند.
تنهایی طولانی مدت، سلامتی بچه موشها را نیز درست مثل انسانها به خطر میاندازد. بدن این موجودات دراثر تنهایی نسبت به انواع بیماریها آسیب پذیر میشود. علاوه براین، مغز آنها به سلولهای عصبی (نورونهای) کمتری مجهز میشود ودر نتیجه ازتوانمندیهای لازم برخوردار نخواهد بود. این دسته از موشها برای تمام عمرترسو باقی میمانند و به آسانی دستخوش سراسیمگی و گیجی میشوند. درنقطه مقابل، بچه موشهایی که محبتهای مادرانه بر خوردار میشوند به سرعت رشد میکنند - و رشد آنها دو برابر سرعت رشد بچه موشهای تنها خواهند بود.
نویسنده: اشتفان کلاین مترجم: نغمه صفاریان پور انتشارات: نشر نو
نظرات کاربران درباره کتاب علم شادکامی
دیدگاه کاربران