loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب دریا؛ دریا اثر آیریس مرداک

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب دریا؛ دریا

شخصیت اصلی داستان "چارلز آروبای" نام دارد؛ مردی شصت ساله که در آشپزی تبحر بسیاری دارد. وی هیچ گاه ازدواج نکرده و خانواده ای ندارد؛ حتی از نعمت خواهر و برادر نیز بی نصیب می‌باشد. چارلز، سال ها، به عنوان مدیر، یک سالن تئاتر را مدیریت می‌نمود؛ مدیری مستبد و زورگو با رفتارهایی جدی و سرد.

او از دوره ی جوانی، همواره تصمیم داشت، به محض رسیدن به مرز شصت سالگی خود را بازنشسته کند. در نتیجه، هم اکنون که به این سن رسیده، برنامه های خود را عملی کرده، از کارش کناره گرفته است. اقدامی که برخلاف نظر اطرافیانش، احساس لذت و تندرستی را در روح و قلبش هویدا می‌سازد. این احساس به قدری شدید می‌باشد که چارلز هرگز تصمیم ندارد، مجددا به کارش بازگردد. حقوق بازنشستگی قابل توجهی نیز دریافت می‌کند. حقوقی که زندگی آرام و به دور از دغدغه ای را برایش فراهم می‌سازد.

چارلز با استفاده از بخش قابل توجهی از پس اندازش، خانه ای ساحلی و قدیمی واقع در دهکده ای دورافتاده را، خریداری می‌کند. خانه ای عجیب تحت عنوان "انتهای شراف" – به معنای انتهای تاریکی -  بدون برق و سیستم گرمایشی که بر روی صخره ای بلند ساخته شده است.

چارلز با ورود به خانه ی جدیدش، تصمیم می‌گیرد، زندگی تازه ای را از سر بگیرد و سرگذشت خود را به نگارش درآورد. بنابراین به عنوان راوی به شرح جزئیات گذشته‌ی خود می‌پردازد. داستان هایی از بخش های مختلف زندگی اش و چگونگی ورود افراد مختلف به آن، روایت می‌کند و خواننده را تا پایان با خود همراه می‌سازد.

 

بخشی از کتاب دریا؛ دریا

اکنون در لندن هستم و دارم داستان آمدن رزینا و اتفاق هایی را که پس از آن افتاد می‌نویسم. پس از چپ کردن ماشین رزینا، همین طور بی حرکت ایستاده بودم و در شوک کامل به سر می بردم، شوکی که در آن زمان و مکان محو می شود و تفکرات انسان تسلیم می گردد. فلج شده بودم. نمی دانم چرا روی زمین نیفتادم. این الهام، در تاثیرات اولیه اش، بسیار ناخوشایند بود. دقیقا نمی دانم چرا، اما ابتدا متوجهش شدم. نه به عنوان چیزی بدشگون یا وحشتناک؛ بلکه به عنوان چیز خالصی که ناممکن را ممکن کرده است. مانند این که نمی توانیم پایان دنیا را تصور کنیم. در واقع این پایان دنیا بود. یادم می آید که به آرامی دستم را به صخره رساندم تا خودم را کمک کنم. زمانی که توانستم به زمین برسم و چراغ قوه را بردارم، به نوعی می‌دانستم که هارتلی رفته، یا مسیرش را در جاده ادامه داده و خیلی دور شده، یا در زمین های بایر رفته و میان بر زده است. تحت هیچ شرایطی مطمئن نبودم هنگامی که چراغ ماشین او را نشان می‌داد، در حال رفتن به کدام سمت بود. ذهنم این قدر شوک شده بود که حتی نمی‌توانستم به ساده ترین چیزها فکر کنم تا بدانم باید چه کاری انجام دهم. شروع به دویدن به سمت دهکده کردم و سپس ایستادم. به ذهنم نرسید که نامش را صدا بزنم، این به نظر غیر ممکن می رسید. به سختی می توانستم نامش را به یاد بیاورم، مانند یک رویا، صدایی نامتجانس پدیدار گشت. سریع برگشتم و احمقانه چراغ قوه ام را در محیط اطرافم می‌چرخاندم. چراغ روشن، مارک چرخ ماشین را مشخص کرد، چمن لگدمال شده، صخره  زردگون، حرکت مه. در آخر به آرامی و مانند مردانی که از مراسم سوگواری بازمی گردند، مسیر گذرگاه را به سمت خانه طی کردم. چراغ ها هنوز در آشپزخانه می سوختند و شومینه هنوز در اتاق قرمز کوچولو روشن بود. خانه مانند زمان های دور، مانند زمانی که داشتم با رزینا صحبت می‌کردم، ساکت بود.

می لرزیدم. خوردن و نوشیدن غیرممکن بود. به اتاق قرمز کوچولو رفتم و نزدیک شومینه نشستم. آیا او زنی بیوه است؟ این پرسش آزار دهنده که به نظر می آمد در نخستین لحظه بسیار ناخوشایند باشد، ناخودآگاه ساخته شد. بسیار ناخوشایند، نه فقط به این دلیل که او کاملا تغییر کرده بود، بلکه به این دلیل که می دانستم همه چیز درباره ی من به ویرانه ای شبیه است؛ همه ی فرضیات قدیمی رفته بودند، پنجره ی هر امکان وحشتناکی باز شده بود. این که ممکن بود دردی وحشتناک به زودی پیش بیاید به ذهنم خطور نکرد. فقط درد پیش بینی شده نبود که باعث شکستن من شد، فقط تجربه ی خود تغییر بود که باعث این حس گردید. حضور دل تنگی و غمی را حس کردم؛ مانند حس کرمی که بخواهد از فرم شفیره یا جنینی، راهش را به این جهان کج کند. این به معنای حذف گذشته نبود. حافظه و خاطرات حالا به نظر بی ربط می رسیدند. این شرایط جدیدی از بودن بود...

دریا؛ دریا اثر آیریس مرداک با ترجمه ی زهره مهرنیا توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.

 


نویسنده: آیریس مرداک مترجم: زهره مهرنیا انتشارات: نیماژ

 


مشخصات

  • نویسنده آیریس مرداک
  • مترجم زهره مهرنیا
  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 640
  • انتشارات نیماژ
  • شابک : 9786003674301


نظرات کاربران درباره کتاب دریا؛ دریا اثر آیریس مرداک


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دریا؛ دریا اثر آیریس مرداک" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل