درباره کتاب بهار برایم کاموا بیاور
این کتاب برای اولین بار در سال 1389 به چاپ رسید. بهار برایم کاموا بیاور رمانی است که نشانه های هراس را به طور آشکار در خود دارد و بر پایه ی همین هراس پیش می رود. همه چیز در قالب نامه هایی روایت می شود که یک زن نویسنده روی کاغذ می آورد. شهر، دیگر جای او نیست، بنابراین با همسر و فرزندانش از آن جا بیرون می زنند. برف همه جا را سفید کرده و ظاهراً کسی در آن حوالی نیست ولی زن نویسنده مدام حس می کند که کسی در حال تعقیب و پاییدن فرزندانش است. فضای مضطرب رمان نسبت قریبی با سرمای محیط دارد و برف ها هم خیال آب شدن ندارند.
برشی از متن کتاب بهار برایم کاموا بیاور
نسترن خانم وسط اتاق ایستاده بود. توی تاریکی می دیدمش که دیوار را دستمال می کشید. صدای خش خش می آمد از زیرِ آشپزخانه. خودت هم نمی توانستی صدا را انکار کنی. مطمئنم نسترن خانم بود. سر می گذاشت روی دیوار و تمیز می کرد. مهتاب گفت«کجا؟ هنوز زوده راه بیفتی. رنگت پریده باز.» ژاکت پوشیدم و گفتم«تو یک دقیقه مراقب بچه ها باش لطفاً. فکر کنم درِ پایین باز مونده.» چشم هایش گرد شده بود. نگار را از روی تخت بلند کرد و گفت«خُب آدم عاقل، من می رم نگاه می کنم. حالا چرا خودت میری؟» می خواستم نسترن خانم را همان پایین ببینم.
نویسنده: مریم حسینیان انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب بهار برایم کاموا بیاور
دیدگاه کاربران