معرفی کتاب کلیات اشعار فاسی مولانا
مدت هاست که با نام علامه ی فقید دکتر محمد اقبال لاهوری شاعر پارسی گوی پاکستان آشنا هستیم. البته پارسی گویی شاعران هندی تازگی ندارد، ایرانی و هندی دو شاخه ی برومند یک نهالند و زبان پارسی قرن ها در هند زبان رسمی، علمی و ادبی بوده است. تاثیری که ایرانی در ذوق و اخلاق و ادب هندی و هندی در ذوق واخلاق و ادب ایرانی گذاشته چنان عمیق و جاودانی است که هرگز زوال نمی پذیرد. اقبال شاعری در ردیف قهرمانان جاوید شعر از قبیل مولانا جلال الدین و حافظ است. اقبال سبک و مکتب جدیدی در شعر فارسی ابداع کرده که حقا باید سبک او را سبک اقبال نامید و قرن ادبی حاضر را به نام او مزین ساخت. آنچه که عظمت و ابهت و ارزش اقبال و آثارش را بیشتر می کند همانا نظرات جدید سیاسی و اجتماعی تربیتی او وتعلق شدیدش به دین اسلام است پیامی که اقبال برای مسلمانان جهان مبنی بر تجدید حیات آنان دارد عظمت و اهمیت مشرب روحانی او را روشن می سازد. اساس فلسفه اقبال در مثنوی هایش روشن تر است.
اقبال حتی در این مثنوی ها از لحاظ شکل و قالب هم بیشتر به سبک و شیوه مرشد خود مولانا جلال الدین بلخی توجه داشته و شیوه استاد را تتبع نموده است. در غزل سرایی بیشتر به لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد حافظ و غزل های جاویدانیش نظر داشته است. در هر حال هنوز خیلی زود است که شعر اقبال چنان که شایسته پایگاه بلند اوست شناخته گردد. ولی صراف روزگار بیدار است، و در کار جدا ساختن در و گوهر از خرمهره استاد. آنچه می دانیم این است که پس از حافظ ما اگر دنبال شعر واقعی باشیم بعد از تصفح آثار جامی و شیخ بهایی بلافاصله به اقبال می رسیم و لا غیر.
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور خودگری خودشکنی خودنگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازل حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیات چشم واکرد و جهان دگری پیدا شد
به کوشش: احمد سروش انتشارات: سنایی
نظرات کاربران درباره کتاب کلیات اشعار فاسی مولانا اقبال لاهوری
دیدگاه کاربران