کتاب غمنامه رستم و سهراب

معرفی کتاب غمنامه رستم و سهراب

فردوسی داستان رستم و سهراب را اینگونه آغاز کرده است که بامداد یکی از روزها جهان پهلوان رستم قصد شکار کرد تا غمی را که در دل دارد برطرف سازد. به بیابانی پرشکار رسید و مدتی آنجا استراحت کرد هنگامی که از خواب برخاست رخشش را نیافت، پیاده نزد شاه سمنگان رفت و تا مدتی که اسبش پیدا شود در قصر او ماند. در این میان دختر شاه سمنگان به او علاقه مند شد و آن دو ازدواج کردند حاصل این ازدواج سهراب بود که دور از رستم نزد تهمینه بزرگ شد. در این گزیده به آن بخش از روایت پرداخته شده که رستم و سهراب بی آن که از رابطه پدر و پسری اشان آگاه باشند با یکدیگر جنگیدند و عاقبت غمناک این جنگ....

ادبیات در هر شکل و قالبی که باشد، نمایشگر زندگی و بیان کننده ارزشها و معیارها و ویژگیهایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آنها می چرخد. نقد و بررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند به دور از آن ارزشها و معیارها باشد و بی توجه از کنار آنها بگذرد. مطالعه و بررسی آثار باید با بررسی توأم جنبه های زبانی، هنری و محتوایی انجام گیرد. به این معنی که پس از حل دشواریهای واژه ای و تعبیرها و اصطلاحات متن، و اشاراتی که به تاریخ و قصص و اساطیر ممکن است وجود داشته باشد، باید به بررسی ارزش هنری و سپس به تحلیل محتوای آثار پرداخته شود. این گزیده که یکی از آثار مجموعه ادب فارسی نشر قطره می باشد با توجه به چنین اهدافی تهیه شده است.

برشی از متن کتاب غمنامه رستم و سهراب

چو بشنید این گفته های درشت      نهان کرد ازو روی و، بنمود پشت ز بالا زدش تند یک پشت دست       بیفگند و، آمد به جــای نــشــســت بــپوشــید خفتـان و، بر سـر نهاد       یــکی خود چینی، به کـردار بـاد ز تندی به جوش آمدش خون به رگ    نـشــســت از بــر باره تیزتــگ خروشید و بگرفــت نیزه به دســت      به آوردگه رفت چون پیـل مســت کــس از نــامـداران ایـــران سپــاه       نیارســت کـردن بــدو در نــگاه

فهرست

دیدگاههارستم و سهراب:کنون رزم سهراب رانم نخستسراسیمه سوی سمنگان شتافتنشستند با رودسازان بهمتورایم کنون گر بخواهی مرایکی پورش آمد چو تابنده ماهنگهبان دژ رزم دیده هجیرزنی بود بر سان گردی سواریکی نامه بنوشت نزدیک شاهگزاینده کاری بد آمد به پیشتو را شهریاری نه اندر خور استسپه برنشاند و بنه بر نهادببینم که این نوجهاندار کیست؟سخن هر چه پرسم همه راست گویبفرمود تا رخش را زین کنندمرا خوار شد جنگ دیو سپیدگمانی برم من که او رستمدل من همی با تو مهر آوردبر شیر بیداردل بردریدپیامی ز من پیش کاووس برمگر تنگ تابوت بهر آمدش

(مجموعه ادب فارسی - 8)انتخاب و شرح: دکتر جعفر شعار - دکتر حسن انوریانتشارات: قطره