loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب زن صاحبخانه | رولد دال

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب زن صاحبخانه اثر رولد دال

اولین داستان این کتاب یعنی زن صاحبخانه که نام کتاب از آن برگرفته شده است، داستان پسر جوانی را روایت می‌کند. بیلیِ 17 ساله برای استخدام در یک شرکت، به شهری جدید سفر کرده و غربت و فقر در آن جا سبب شده که این پسر جوان، به جست‌وجوی ارزان‌ترین مسافرخانه‌ی ممکن بپردازد. در این مسیر به زن مهربانی برمی‌خورد که به طرزی عجیب به او محبت می‌کند و با کمترین هزینه، بهترین امکانات را در اختیار بیلی قرار می‌دهد. در طی مکالمه با این زن، بیلی به نکات عجیبی برمی‌خورد و...

رولد دال، نویسنده ای انگلیسی است که آثار ارزشمند و مشهوری در زمینه ی کودک و نوجوان از خود به جای گذاشته و از نویسندگان زبده ی این ژانر شناخته می شود. این کتاب امّا از جمله  آثار او برای بزرگسالان است و با بررسیِ آن درمی یابیم که  تبحّرِ این نویسنده ی سرشناس در نوشتار این دست از متون، کمتر از فراسَت او در خلق آثار کودک و نوجوان نیست.

این کتاب، مجموعه ای از 11 داستان کوتاه است که دارای مضامین گوناگون هستند و هریک از آن ها جذابیت ها و پیچیدگی های مختص به خود را دارند. داستان های این کتاب نیز همانند سایر آثار او، بیشتر پایانی خلاف انتظار خواننده دارند که اغلب تلخ و محزون اند. این تلخی انحصاراً به انتهای داستان ها مربوط نمی شود و گاهی در اواسط داستان، خوانندگان تحت تأثیرِ لحن تند و بدبینانه ی رولد دال نسبت به کاستی ها و نقاط ضعف انسان، قرار می گیرند و دنبال کردن این جنبه ی آثار او، می تواند ما را تا حدودی با دیدگاه و نظریاتش نسبت به خُلقیات انسان آشنا کند.

لازم به ذکر است که لحن شیوای او در شرح قصه ها و بیان متبحرانه ی جزئیات و البته مهارت مترجم در ابلاغ احساس نهفته در  پشت کلمات باعث می شود این داستان ها را، حتّی در بخش هایی که با اصلِ مطرح شده در آن ها مخالفیم، با اشتیاق دنبال کنیم. مطالعه ی این کتاب علاوه بر جنبه ی سرگرم کننده ای که دارد، با توجه به بیان صریح و جذابش، می تواند به عنوان منبعی آموزشی برای افرادی که به نویسندگی و یا حتی مترجمی در این سبک علاقه دارند مورد استفاده قرار بگیرد.

بخشی از کتاب زن صاحبخانه؛ ترجمه‌ی شهلا طهماسبی

شاه انگبین ماده ای است که زنبور های دایه برای تغذیه ی لاروهایی که از تخم بیرون آمده اند، ترشح می کنند. غده های حلقی زنبور ها این ماده را به همان شکل تولید می کنند که غده های پستانی مهره داران شیر تولید می کنند. این موضوع از نظر بیولوژیکی بسیار حائز اهمیّت است، چون در دنیا هیچ حشره ی دیگری را سراغ نداریم که به این مرحله از تکامل رسیده باشد.

مرد با خود گفت، همان حرف های همیشگی؛ اما چون کار دیگری نداشت، به خواندن ادامه داد.

شاه انگبین ماده ی غلیظ شده ای است که لاروهای زنبورها بدون استثناء در سه روز اول بیرون آمدن از تخم با آن تغذیه می شوند، امّا گذشته از این، برای زنبورهایی که بیکاره یا کارگر می شوند این غذای گرانبها با عسل و گرده ی گل به شدت رقیق می شود. از طرف دیگر، لاروهایی که ملکه می شوند، در تمام دوره ی لاروی با شاه انگبین خالص تغذیه می شوند. برای همین این اسم را روی اش گذاشته اند.

صدای پا در اتاق بالا سر او کاملاً قطع شده بود و خانه ساکت بود. یک کبریت روشن کرد و روی پیپش گرفت.

بی ترید شاه انگبین خاصیت غذایی فوق العاده زیادی دارد، چون وزن لارو زنبور عسل با خوردن آن، در عرض پنج روز، هزار و پانصد برابر  می شود.

با خود فکر کرد، احتمالاً درست می گوید، امّا تا آن موقع به فکرش نرسیده بود که رشد لاروها را از نظر اضافه وزن بررسی کند.

این مانند آن است که وزن یک نوزاد سه کیلویی در عرض همین مدت پنج تن شود.

آلبرت تبلور دقیقه ای مکث کرد و جمله را دوباره خواند. بعد سه باره خواند.

این مانند آن است که وزن یک نوزاد سه کیلویی...

مرد از جای خود پرید و فریاد کشید « می بل! می بل! بیا پایین! »

بعد به طرف هال و رفت و پای پله او ایستاد و با صدای بلند گفت، بیا پایین.

جوابی به گوشش نرسید.

از پله ها بالا پرید و کلید چراغ پاگرد را زد. در اتاق خواب بسته بود. از پاگرد گذشت و در را باز کرد و به داخل اتاق تاریک نگاه کرد و گفت « می بل ممکن است یک لحظه بیایی پایین. فکری به نظرم رسیده، در مورد بچه است.»

از لامپ پاگرد پله ها نور ضعیفی روی تخت افتاده بود. دید که زن روی شکم خوابیده و سرش را در بالش فرو بردهو دستهایش را روی سرش گذاشته است. دوباره داشت گریه می کرد.

به طرف او رفت دست خود را روی شانه اش گذاشت و گفت « می بل، خواهش می کنم یک دقیقه بیا پایین. ممکن است چیز مهمی باشد.»

زن گفت «برو بیرون. تنایم بگذار.»

مرد پرسید: «نمی خواهی بدانی چی به فکرم رسیده؟»

زن گریه کنان گفت: « آلبرت ولم کن، من خیلی خسته ام، دیگر نمی دانم چه کار می کنم. فکر نمی کنم بتوانم به این وضع ادامه دهم. دیگر تحملش را ندارم.» و بعد ساکت شد.

آلبرت تیلور از او دور شدو به طرف گهواره ی بچه رفت. اتاق تاریک بود و او نمی توانست صورت بچه را ببیند، اما هنگامی کهبیشتر خم شد، صدای تنفس او را شنید، نفسها خیلی ضعیف و تند بود. از زن پرسید «وقت شیر بعدی کی است؟»

زن جواب داد «گمان می کنم ساعت دو.»

مرد پرسید « و دفعه ی بعدی؟»

زن جواب داد «شش صبح»

کتاب زن صاحبخانه اثر رولد دال با ترجمه‌ی شهلا طهماسبی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.


فهرست


فهرست کتاب زن صاحبخانه؛ نشر مرکز

زن صاحبخانه

ویلیام و مری

راه بهشت

عیش کشیش

خانم بیگزبی و پالتوی سرهنگ

شاه انگبین

جرجی مشنگه

خلقت و مصیبت

ادواردِ فاتح

خوک

قهرمان جهان



  • و داستان‌های دیگر
  • نویسنده: رولد دال
  • مترجم: شهلا طهماسبی
  • انتشارات: مرکز


محصولات مرتبط

رولد دال

درباره رولد دال نویسنده کتاب کتاب زن صاحبخانه | رولد دال

«رولد دال» رمان‌نویس انگلیسی است که بیشتر به دلیل پایان‌بندی‌های غیرمنتظره‌ی داستانها و استفاده ابتکاری و بازیگوشانه از زبان، که عنصر اصلی در نگاشتن او بود، شناخته می‌شود. و داستان‌های کودکانه او غالباً دارای خلق‌وخوهای غیراحساسی، تاریک و شامل دشمنان شرور بزرگسال است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب زن صاحبخانه | رولد دال


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب زن صاحبخانه | رولد دال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل