loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس نوشته بهاره رهنما توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه‌ای است که یازده داستان کوتاه را در بر دارد. ویژگی مشترک تمام داستان‌ها، زنانگی‌ای است که بر جوانب گوناگون قصه‌ها تسلط کامل دارد. شخصیت اصلی همه داستان‌ها یک "زن" است که تمام مشکلات زندگی بر دوش‌اش سنگینی می‌کند اما با وجود این همه دغدغه، هرگز از تلاش و فداکاری برای افراد خانواده، دست برنمی‌دارد. "چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس" تاکنون بارها و بارها تجدید چاپ شده و در مدت کوتاهی به عنوان یکی از مجموعه داستان‌های بسیار دوست داشتنی شناخته شده است. نثر ساده و روان بهاره رهنما، آن‌قدر دوست‌داشتنی و دلنشین است که ارتباط مخاطب با داستان‌ها حتی برای لحظه‌ای قطع نمی‌شود. او به راحتی حسی که دلش می‌خواهد را به خواننده القا می‌کند و آن‌قدر در زمینه تصویرسازی ذهنی قوی عمل می‌کند که تمام صحنه‌های داستان‌ها، برای خواننده باورپذیر و واقعی می‌شود. نگاهی که این نویسنده خلاق به مشکلات زنان دارد، به دور از کلیشه نیست؛ اما او این موارد تکراری را با دیدگاهی جدید بررسی کرده و به‌قدری آن‌ها را زیبا و خواندنی بیان کرده، که همین کلیشه‌ها تبدیل به اثری نو و تازه شده‌اند. شخصیت‌پردازی‌های قوی و لحن خودمانی و صمیمانه شخصیت‌ها  در خلال قصه‌ها به خوبی قابل درک است. شاید برای بهاره رهنما که چندین سال پیش اعلام کرده بود "دوست دارد در 50 سالگی جایزه نوبل ادبیات را بگیرد." چنین تصوری خیلی هم دور از ذهن نباشد. او در هر کتابش رشد چشم‌گیری داشته و توانسته است علاوه بر دنیای سینما، در دنیای ادبیات هم حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد.


برشی از متن کتاب


برای پنجمین بار است در این هفته باز آمده‌ای، روبه‌روی من نشسته‌ای و از من می‌خواهی برایت فال بگیرم. موهایم را شرابی کرده‌ام، با تارهای سفیدش سایه روشن قشنگی شده، اما تو اصلا متوجه تغییرم نمی‌شوی. من هم با حرص ورق‌های سرخ را روی میز شیشه‌ای بر می‌زنم و برای نمی‌دانم چندمین بار می‌گویم که فال بیش‌تر از ماهی یک بار جواب نمی‌دهد تو هم مثل همیشه نمی‌شنوی و با آن جمله تکراری شروع می‌کنی: سارا فکرشو بکن به من خیانت می‌کنه! به من! چشم‌های عسلی‌ات از اشک پر می‌شود و با مکث می‌گویی: باور نمی‌کنم نگاهم را می‌دزدم و ورق‌ها را می‌چینم بدون تمرک ، مزخرف، گاهی حتی اشتباه، و می‌گویم محاله! اشتباه می‌کنی! این آدم درگیره، گرفتاره، پنهون‌کاری هم داره اما مشکل زن نیست. تو می‌گویی: محاله! من حتی بوی این زنه رو می‌شناسم. آن‌قدر که می‌دونم اگر توی خیابون از کنارم رد شد مثل پلنگ می‌پرم بهش. موهای تنم سیخ می شود - موهای نداشته تنم. تو این را دوست می‌داری که موهای بدن من مثل کرک می‌ماند و دیده نمی‌شود. اما اگر میدیدی‌شان می‌فهمیدی که همه برگشته‌اند و سیخ ایستاده‌اند و دارند او را تماشا می‌کنند. قبل از آمدن تو یک ساعت تمام دوش آب داغ گرفتم و تنم را مثل خانم جان خدا بیامرز، آن‌قدر با کیسه سابیدم که رنگ خون زیر پوستم دیده می‌شد. دفعه پیش هم که گفتی بوی آن زن برایت آشناست، باز هول و تکان دنیا را ریختی به جانم. آخر من می‌دانم که تو قوی‌ترین شامه دنیا را داری می‌دانم با این‌که در ردیف اول کلاس می‌نشستی اگر ته کلاس یکی اسمت را پچ پچ می‌کرد برمی‌گشتی و زل می‌زدی توی صورتش. حتی اسم تک تک دوست‌پسرهای دوران دبیرستان من را هم یادت مانده. می‌گویی: باهاش می‌ره، با اون کثافت، اون‌جا دوش می‌گیره و خروپف‌اش رو میاره تو خونه من. سعید عادت دارد بالش‌های بلند زیر سرش بگذارد و علت خروپف‌اش هم همین است. می‌گویم: یه سفر داری یه سفر غیرمنتظره. دوتا بلیط مثل کادو می‌رسه دستت. می‌گویی: آره حتما پاشم برم خونه رو خالی کنم که آقا راحت تر کیف و حال کنه. می‌گویم: خره برای هر دوتون می‌گم. دوتا بلیط میخره با هم می‌رین. میگویی: عمرا. به فال گوش نمی‌دهی و من هم دارم مزخرف می‌گویم و هیچ چیز غیر از یک بی بی گشنیز گنده توی این فال نمی‌بینم. نمی‌دانم نگاهم را از تو بدزدم یا از این بی‌بی گشنیز عوضی که هر وقت فال می‌گیرم می‌آید جلوی چشمم و تکان هم نمی‌خورد. به انگشتر زمرد زیبایی نگاه می‌کنم که به انگشت وسطت می‌کنی، همان که سعید برای تولدت خرید. بین نگین زمرد و یاقوت مردد بود. زمرد انتخاب من بود. می‌خواهی به بهانه این ورق‌ها حرف‌هایت را بزنی. سیگار مریت آبی رنگ را از توی کیفت در می‌آوری. هنوز هم مثل سال‌های دبیرستان بلد نیستی دود سیگار را تو بدهی. دهان قشنگ گوشتالویت را پر از دود می‌کنی و مثل همیشه این پانزده سال بعد از پک اول بی‌اختیار تکه موی لخت کوتاهت را از روی پیشانی‌ات می‌دهی کنار. برای اولین بار تهدید می‌کنی و می‌گویی: بنزین خریدم. آخرش هم خودم‌ و هم اون زندگی که تا همین ماه پیش هر روز مثل خر میسابیدمش می‌فرستم هوا. بهت می‌گویم: خفه می‌شی یا من خفه شم؟ مگه نمی‌خوای فالت و بگم؟

فهرست


1 .تو خفه می‌شی یا من؟ 2 .گروه اکثریت 3 .تصمیم 4 .مثل همیشه 5 .ماما عاشق لاک قرمز بود 6 .اسب 7 .شمس‌العماره 8 .بزک 9 .زانتیای سیاه 10 .روبرو 11 .چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس

نویسنده: بهاره رهنما انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 7
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 86
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9789643625306


نظرات کاربران درباره کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل