کتاب خواب با چشمان باز به قلم ندا کاووسی فر در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
کتاب خواب با چشمان باز شامل چهارده داستان کوتاه است با عناوین ایستگاه هشتم، بدیل، بستنی گل یخ، چهل ستون، خواب با چشمان باز، سبز نارنج، شست دالی، فصل شکار، لاک-پشت، محاق، نامت را به من بده، خوشبختی ذوزنقه ای، کلید و آکواریوم. داستان های خواب با چشمان باز به نحوی ارائه شده اند که گویی در بیداری خواب هستیم . انگار کابوسی را در بیداری روایت می کنیم. حالتی گیج و گنگ بین بیداری و خواب. یکی از ویژگی های بارز این داستان ها تنهایی و انزوای انسان ها است و ناتوانی شان در برقراری ارتباط با یکدیگر. افراد همه با هم بیگانه اند و مانند یک سری ربات در کنار یکدیگر زندگی می کنند. خواهر و برادر، یا زن و شوهر، همگی از هم غریبه اند. عنصر قالب دیگر در این داستان ها مرگ است. عاملی که همواره بر سر شخصیت ها سایه افکنده و گوشه ای در کمین نشسته است تا آن ها را به دام بیفکند. عامل دیگری که در داستان های کتاب رخ می نماید مذهب است. به همین دلیل می توان کتاب خواب با چشمان بسته را اثری کاملا بومی تجسم کرد. ندا کاووسی فر این تبحر را دارد که حتی در یک داستان کوتاه نیز شخصیت ها را به اندازه ی کافی بپرواند و زوایای مختلف آن ها را به مخاطب نمایش دهد. مجموعه داستان های این کتاب کوتاه، ساده و روان هستند که می توانند دل مخاطب را بدست آورند.
برشی از متن کتاب
بدیل روز اول دو نقطه ی کوچک است سقف دهانت، مثل جای نیش مار. با نوک زبان با سقف دهانت آن قدر ور می روی که پوستش مثل پارچه ی پوسیده ای ور می آید. شب وقت خواب، ته گلویت چیزی زق زق می کند. خواب می بینی که گل شیپوری قرمز رنگی از ته گلویت شروع به بالا آمدن می کند. توی آینه ای که به بزرگی سقف آسمان شده، می بینی که ساقه های مضرس گل، روی زبانت ریشه می دوانند و قطره های خونی که چکه چکه از زبانت بیرون می پاشد، روی تنت گل هایی می شوند کوچک تر، اما با تکثیری حیرت انگیز. از خواب بیدار می شوی، عرق سردی از کشاله های ران یا زیر بغلت سرازیر شده. از یخچال آب سرد می خوری و خدا را شکر می کنی که همه ی این ها کابوسی بی معنا است. اما زق زق گلویت مثل چراغ قرمز کم نوری از جایی دور، روشن و خاموش می شود. توی همه ی این سال ها به تجربه دیده ام که همه ی بیماری ها یا تغییرات جسمانی مهم بدن آدمی، کمابیش همین طور شروع می شوند. با یک نشانه ی بی اهمیت، یک زق زق کوچک، یک کابوس شبانه و ادامه اش یک درمان خانگی که می تواند به طور موقت جواب بدهد یا ندهد. اما چیزی که ردخور ندارد، استحاله ی درونی شخص و اطرافیانش است به موجودیتی ناشناس و تازه، اما آسیب پذیر. بیماری یا استحاله ی برادر من هم همین طور شروع شد. جوش کوچکی توی دیواره ی داخلی سوراخ سمت چپ بینی که متاسفانه با آینه ی گرد دندان پزشکی دیده نمی شد.
فهرست
ایستگاه هشتم بدیل بستنی گل یخ چهل ستون خواب با چشمان باز سبز نارنج شست دالی فصل شکار لاک-پشت محاق نامت را به من بده خوشبختی ذوزنقه ای کلید آکواریوم
نویسنده: ندا کاووسی فر انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب خواب با چشمان باز - ندا کاووسی فر
دیدگاه کاربران