کتاب 10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب اثر الیف شافاک و ترجمه ی علی سلامی توسط انتشارات مهراندیش به چاپ رسیده است.
شالوده ی داستان کتاب حاضر، بر اساس یک حقیقت علمی که توسط گروهی از پزشکان دانشگاه وسترن انتاریو، کانادا، کشف گردیده، روایت می شود؛ بر اساس این واقعیت علمی، مغز آدمی قادر است تا ده دقیقه و چند ثانیه پس از مرگ، به فعالیت های خود ادامه دهد.
"الیف شافاک" با الهام از این حقیقت علمی، رمانی جذاب و پرکشش را تهیه و تدوین نموده و مخاطب را با خویش همراه می سازد. شخصیت اصلی قصه، "تکیلا لی لا"، زنی روسپی با قدی صد و هفتاد سانتی متر است که همراه با گربه ی سیاهش، "چاپلین"، در خانه ای کنار یکی از اسکله های شهر استانبول روزگار می گذراند. در واقع ماجرای داستان زندگی این زن، دقیقا از لحظه ی مرگ او و شروع 10 دقیقه و 38 ثانیه ی پس از فوتش آغاز می گردد؛ لحظه ای که "لی لا" کشته شده و جسدش درون یک زباله دان بزرگ رو به روی زمین فوتبالی تاریک و نمور، قرار دارد. در این دقایق کوتاه، تکیلا با یادآوری و مرور دوران گذشته ی زندگی خویش از زمان تولد تا مرگ، به نقل تمامی جزئیات و خاطرات تلخ و شیرین خود برای مخاطب پرداخته و او را مجذوب روایت زندگی اش می کند.
برشی از متن کتاب
نامش لی لا بود.
دوستان و مشتری هایش او را به نام تکیلا لی لا می شناختند. در خانه و محل کار هم او را تکیلا لی لا صدا می کردند، در آن خانه قهوه ای رنگ واقع در بن بست سنگ فرش کنار اسکله که بین کلیسا و کنیسه در میان مغازه های لوسترفروشی و کبابی قرار داشت ـ خیابانی که میزبان بزرگ ترین روسپی خانه های مجاز در استانبول بود.
اما اگر می شنید که آن را این طور توصیف می کنی، دلخور می شد و از روی شوخی لنگه کفشی به سویت پرتاب می کرد ـ یکی از همان کفش های پاشنه بلند و تیزش را.
«عزیزم، بود نه، هست... اسم من تکیلا لی لاست.»
صدسال سیاه هم حاضر نمی شد درباره او به زمان گذشته صحبت کنید. حتی فکرش هم حسی از تحقیر و شکست در او برمی انگیخت و آخرین چیزی که در دنیا می خواست، این بود که چنین احساسی پیدا نکند. نه، اصرار به زمان حال داشت ـ با این که حالا با احساسی نومیدانه فهمیده بود که قلبش از تپش بازایستاده و نفسش ناگهان قطع شده و هرطور که به وضعیتش می نگریست، نمی توانست انکار کند که مرده است.
هیچ یک از دوستانش هنوز این مسئله را نمی دانستند. صبح به این زودی غرق خواب بودند و هرکدام شان سعی می کردند از هزارتوی رویاهای شان راه فراری به بیرون پیدا کنند. لی لا آرزو می کرد که در خانه بود، آرمیده در گرمای لحافش و گربه اش نیز جلوی پایش دراز کشیده بود و در خواب خوش خرخر می کرد. گربه اش کاملا کر بود و یک دست سیاه ـ جز یک تکه سفید، روی یکی از پنجول هایش. اسم او را به خاطر چارلی چاپلین، آقای چاپلین گذاشته بود، چون درست مثل قهرمان های فیلم های اولیه سینما او نیز در دنیای صامت خودش زندگی می کرد.
تکیلا لی لا حاضر بود دار و ندارش را بدهد و الان در خانه باشد. اما،در عوض، این جا بود، جایی در حاشیه استانبول، روبه روی زمین فوتبالی تاریک و نمور، داخل یک زباله دانی فلزی با دسته های زنگ زده و رنگ و رو رفته. یک زباله دانی چرخ دار؛ حداقل یک متر و بیست سانتی متر طول داشت و شصت سانتی متر عرض. خود لی لا صد و هفتاد سانتی متر قدش بود ـ علاوه بر بیست سانتی متر کفش پاشنه بلند بنفش رنگش که هنوز پایش بود.
چیزهای زیادی بود که دلش می خواست بداند. در ذهنش، یک سره واپسین لحظات عمرش را مرور می کرد و از خود می پرسید کجای کار اشتباه کرده است ـ کار بیهوده ای بود، چون رشته ی زمان باز نمی شد، گویی کلافی سردرگم بود. با این که سلول هایش هنوز پرجنب وجوش بودند، پوستش تقریبا سفید شده بود. متوجه شد که در اندام و اعضای بدنش اتفاقی در شرف وقوع است. مردم همیشه فرض می کردند که یک جسد بیش از یک درخت قطع شده یا یک کنده پوک جان ندارد و عاری از هشیاری است. اما اگر نیم شانسی در اختیار او گذاشته می شد، لی لا می توانست شهادت دهد که برعکس، یک جسد سرشار از حیات است.
نمی توانست باور کند که وجود خاکی اش به پایان رسیده و تمام شده است. همین یک روز پیش، از محله پرا عبور کرده بود، سایه اش در امتداد خیابان هایی که نام رهبران نظامی و قهرمان های ملی را یدک می کشید، می سرید، خیابان هایی که فقط اسامی مردها روی آن ها بود. درست همان هفته، صدای خنده اش در میکده های سقف ...
فهرست
مقدمه ی ناشرپایانبخش اول: ذهنیک دقیقهدو دقیقهسه دقیقهسرگذشت نالانچهار دقیقهسرگذشت سینانپنج دقیقهشش دقیقههفت دقیقهسرگذشت جمیلههشت دقیقهسرگذشت زینبنه دقیقهده دقیقهسرگذشت حمیراده دقیقه و بیست ثانیهده دقیقه و سی ثانیههشت ثانیه ی باقی ماندهسردخانهپنج دوستاین شهر قدیمی دیوانهغصهآپارتمانشهروندان معمولی خانممرسدس نقره ایچشم انداز از بالانقشهسینان خراب کارکارماجادهنفرین شده هامهمان هاشبمعجونانسان جایزالخطاستبازگشتبرگشت به استانبولبخش سوم: روحپلماهی جنگجوی سیامیخاتمهخطاب به خواننده
نویسنده: الیف شافاکمترجم: علی سلامیانتشارات: مهراندیش
نظرات کاربران درباره کتاب 10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب
دیدگاه کاربران