معرفی کتاب رقص خشم
خشم وضعیتی روانی است که باعث تند شدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و بالا رفتن میزان آدرنالین خون میشود. درواقع خشم یکی از حالتهای طبیعی انسان است که راهی برای نجات دادن یا حفظ کردن فرد از یک نگرانی و یا خطر در حال وقوع میباشد. در حقیقت خشم از مهمترین احساسات انسان به شمار میرود. احساسی که اگر به آن توجه نشود، میتواند باعث رنج و نابودی زندگی شود. خشم در زنان، شاید از خشم مردها مهمتر باشد، چرا که برخی از زنان برای مقابله با خشم اقداماتی را انجام میدهند که نه تنها موثر نیست بلکه ممکن است باعث نابودی زندگی شخصی زناشوییشان شود.
اینگونه زنها به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول به هر قیمتی که شده خودشان را از بحث و عصبانیت دور نگه میدارند و این دور شدن از مشاجرهها باعث میشود که به مرور زمان دچار مشکلات عاطفی شوند. گروه دوم، خیلی زود عصبانی میشوند و پرخاش میکنند. آنها دائما خود را درگیر بحثهای بیفایده میکنند، دعوا میکنند، گله و شکایت میکنند و در نهایت با احساس عجز، ناتوانی و خستگی تنها میمانند.
نویسنده سعی کرده است با راهکارهای ارائه شده در کتاب، به خواننده کمک کند تا بداند در کدام یک از این دو گروه قرار دارد، سپس او را کمک کند که با کنترل بهموقع احساسات، منابع واقعی که موجب عصبانیتش میشود را بشناسد و الگوهای زندگیاش را تغییر دهد. هدف دکتر هریت لرنر، در این کتاب این است که ، برای حل مشکلات با همسر، والدین، فرزندان، دوستان و همکاران راه حل هایی را پیشنهاد کند و در راه کنترل خشم به تمام زنان دنیا کمک کند.
برشی از متن کتاب رقص خشم
ساندرا و لری در دعواهای بیپایانشان نیروی زیادی را صرف سرزنش یکدیگر میکردند. مثل دعواهای بسیاری از ما، سرزنش متوجه کسی میشد که دعوا را شروع کرده. جستوجو برای پیدا کردن آغازگر دعوا یکی از بازیهای معمولی است که زوجها انجام میدهند. برای مثال، رابطهای را در نظر بگیرید که در آن زن دائماً غر میزند و شوهر دائماً خودش را از او کنار میکشد. هرچه مرد بیشتر فاصله بگیرد، زن بیشتر شکایت میکند، و هرچه زن بیشتر شکایت کند، مرد بیشتر از او فاصله میگیرد و بازی همین طور ادامه مییابد...
پس کی مقصر است؟ کسی که از نزدیک شاهد دعوا باشد، میگوید: میدانم! زن مقصر است. او اول شکایت کردن را شروع کرد، و برای هر موضوعی پای او را به میان کشید و سپس مرد بیچاره مجبور به عقبنشینی شد. شاهد دیگر میگوید: نه اشتباه میکنی! مرد مقصر است. اول، او خودش را در کارش غرق کرد و خانوادهاش را نادیده گرفت، بعد زن پی جوی او شد. این بازی "کی شروع کرد" است. جستوجو برای یافتن آغازگر دعوا، به منظور مشخص شدن فردی که باید سرزنش شود رقص دایرهواری است که رفتار یکی سبب تقویت و برانگیختگی رفتار دیگری میشود.
این رقصهای دایرهوار شروع و پایانی ندارند. البته، در آخر دانستن اینکه چه کسی دعوا را شروع کرده چندان اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت بیشتری دارد این است: چهطور میتوانیم از این مخمصه رهایی بیابیم؟ بهترین راه این است که بدانیم نقش ما در حفظ و برانگیختن رفتار دیگری چیست حتی اگر عقیده ما این باشد که دیگری 97 درصد مقصر است، هنوز باید 3 درصد کوتاهی خودمان را جبران کنیم.
بنابراین سوال اصلی این است که چهطور میتوانم حرکت پایم را در این رقص تغییر دهم؟ این به آن معنی نیست که دلیل خوبی برای عصبانیت نداریم بلکه به این معناست که نقش و ترکیب جنسی ما که چنین دور دستهایی را به وجود آورده نیز در بروز چنین اشکالهایی نقش دارد. موضوع ساده است، ما قدرت تغییر کسی را که نمیخواهد تغییر کند نداریم، و شاید تلاش ما از او در برابر تغییر نکردن حمایت کند. چنین تناقضهایی در رقصهای دایرهواری که در آن شرکت میکنیم وجود ندارد.
نویسنده: هریت لرنر ترجمه: کارولین سحاکیان انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب رقص خشم
دیدگاه کاربران