محصولات مرتبط
دربارهی کتاب بیگانه اثر آلبر کامو
بیگانه از آثار آلبر کامو در سال 1942 منتشر شد و با توجه و تحسین بسیار منتقدان و مخاطبین مواجه شد. این کتاب را می توان اثری برجسته در حوزهی فلسفهی اگزیستانسیالیسم یا اصالت وجود دانست. بیگانه اثری است که ژان پل سارتر، فیلسوف برجستهی معاصر کامو نیز مقدمهای در ابتدای آن نوشته است.
ماجرای کتاب داستان فردی است به نام مورسو. مردی که در مراسم تدفین مادر خود عاری از هرگونه احساس است. فردای تدفین به شنا می رود و با زنی آشنا می شود. مورسو به سینما می رود تا بخندد. مرسو یک بیگانه است. مردی که با عناصر دنیای زندگی روزمره آشنایی ندارد. او در پی ماجرایی دست به قتل مردی عرب می زند و به زندان می افتد تا اعدام شود.
مرسو همه چیز را می پذیرد. چون فکر می کند همه چیز همان طور که هست پیش می رود. همهی نقشهها برای زندگی ما از قبل کشیده شده است و ما تنها در این زندگی مترسکهایی هستیم که بازی می کنیم. مورسو فردی خنثی و بی تفاوت است که تنها زندگی می کند. بیگانه به خوبی توانسته پوچی زندگی و بی معنا بودن آن را ترسیم کند. او مانند جسمی بی جان راه می رود، غذا می خورد و زندگی را از سر می گذراند. اگر اعدام شد هم شد. این رمان نویسندهی برندهی جایزهی نوبل به حق بهترین کار وی است.
بخشی از کتاب بیگانه؛ ترجمهی لیلی گلستان
از خواب که بیدار می شدم فهمیدم چرا رئیسم وقتی دو روز مرخصیم را ازش خواستم دلخور شد: امروز شنبه است. انگار فراموشش کرده بوم، اما پا که می شدم، به خاطرم آمد. معلوم است که رئیسم فکر کرد من این طوری با یکشنبهام چهار روز تعطیل خواهم داشت و این لابد برایش خوشایند نبود. اما تقصیر من که نیست مامان را به جای امروز دیروز به خاک سپردند، و تازه، هر طور بود شنبه و یکشنبهام نصیبم می شد. با همهی اینها حال رئیسم را می فهمم.
از خستگی دیروز سختم می آمد از جا پا شوم. ریش که می تراشیدم، از خودم پرسیدم چه کار کنم و تصمیم گرفتم بروم آبتنی. سوار تراموا شدم رفتم به شناگاه بندر. آنجا، پریدم تو تنگه. چقدر جوان ریخته بود. توی آب، ماری کاردونا را جستم که پیشترها ماشین نویس ادارهمان بود و آن وقتها میخواستمش. به گمانم او هم. اما چیزی نگذشت که او گذاشت رفت و ما فرصتی گیرمان نیامد.
*
2.
چیزهایی هست که هرگز خوش نداشتهام درباره شان حرف بزنم. وارد زندان که شدم، پس از چند روز فهمیدم که خوش ندارم دربارهی این قسمت از زندگیم حرف بزنم.
چندی که گذشت، دیدم این بی میلیها دیگر برایم اهمیتی ندارند. راستش، روزهای اول واقعا تو زندان نبودم: به طور مبهمی در انتظار اتفاق تازه ای بودم. فقط بعد از اولین و تنها ملاقات ماری بود که همه چیز شروع شد. از روزی که نامهاش به دستم رسید (می گفت دیگر اجازهی آمدن به او نمی دهند چون زنم نیست)، از آن روز حس کردم که سلولم خانهام است و زندگیم آنجا وامی ایستد.
نویسنده
آلبر کامو (1913-1960) نویسنده و متفکر برجسته ی الجزایری است که برنده ی جایزه ی نوبل نیز شده است. وی همچنین به روزنامه نگاری نیز می پرداخت و فعال سیاسی در زمان خود بود. از جمله آثار کامو عبارت اند از: بیگانه، طاعون، سقوط و نمایشنامه ی کالیگولا.
مشخصات
- نویسنده آلبر کامو
- مترجم لیلی گلستان
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- انتشارات مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب بیگانه | نشر مرکز
دیدگاه کاربران