معرفی کتاب یوسف آباد، خیابان سی وسوم
نویسنده کتاب حاضر را به شیوه ی منحصر به فردی نگاشته است. دیالوگ ها در آن کم و بیشتر متن، حدیث نفس و نجواهایی است که شخصیت ها انجام می دهند و حس و حال خود را با خواننده سهیم می کنند. از مهم ترین ویژگی داستان، بیان پیچیدگی و دغدغه های شهری است. اتفاقات داستان اکثرا در تهران رخ داده و نویسنده حوادث روزمره ی شهر تهران را از زبان راویان به مخاطب نشان داده است. در واقع می توان گفت رمان، بازنمایی از زندگی شهری است که در آن جوانان نقش اصلی را ایفا می کنند.
داستان 4 شخصیت دارد که در طی ماجرا زندگی شخصیت ها به هم گره می خورد و سیر داستان ادامه پیدا می کند. شاید بتوان گفت این رمان شباهت هایی به مستند دارد؛ دادخواه در کتاب از اسامی و فضا و مکان های تهران از پارک ها تا پاساژها و ... نام برده است. از دیگر نکاتی که نویسنده سعی کرده آن را به مخاطب نشان دهد، تغییر چهره ی شهر تهران علی رغم شلوغی های روزمره آن است. تهران در اذهان عمومی شهری پر سر و صدا و پر هرج و مرج است، اما دادخواه آن را شهری با زیبایی های خاص خود در نظر مخاطب ترسیم کرده که شخصیت ها در آن به هم علاقه مند می شوند.
برشی از متن کتاب یوسف آباد، خیابان سی وسوم
بیست دقیقه است دارم تو این سگ لرز این پا و آن پا می کنم. گلستان دارد شلوغ تر می شود و سیل آدم های تشنه را پشت سد آجری اش بند می آورد. حسابش دیگر از دستم در رفته که چند بار این پله هی سنگی را بالا و پایین کرده ام. شست پام توی جوراب پشمی آدیداس قندیل بسته و دست هام مثل خرس های قطبیتوی جیب هام به خواب عمیف زمستانی فرو رفته اند.
پوست صورتم از سرما می سوزد، ولی تا وقتی ندا نیامده، نمی خواهم بروم توی پاساژ/ اتوبان همت شلوغ است، اما روان. خطی های ونک_ شهرک، همت را خوب می شناسد. می اندازند لاین سرعت و به ماشین جلویی شان چراغ می دهند و اگر ماشین جلویی کنار نکشید، یک لایی فرمول یکی می کشند و می آیند لاین دو. تاکسی ندا حالا دارد به ماشین جلویی چراغ می دهد. ندا به کابل های برق وسط اتوبان خیره شده و توی این فکر است اگر تهران یکی دو ریشتر بلرزد، چی به سر آن دکل های لندهور می آید.
نویسنده: سینا دادخواه انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب یوسف آباد، خیابان سی و سوم
دیدگاه کاربران