محصولات مرتبط
درباره کتاب قاسم قصاب از انتشارات خط خطی
کتاب قاسم قصاب از دسته کتاب داستان کودکان، حاوی دو داستان کوتاه طنز به نامهای قاسم قصاب و عروسک هایش، قاسم قصاب و سرسره، دربارهی شخصیت و زندگی مردی به نام قاسم قصاب است. او، سبیل های پهن و بلند، موهای فرفری و هیکلی چاق و درشت دارد و صاحب بزرگترین قصابی محله است.
او علاوه بر قصابی، به عروسک سازی هم علاقهی زیادی دارد و زیر میز مغازهاش پر است از عروسکهای رنگ و وارنگ؛ وقتی کارش در مغازه تمام میشود، در را قفل کرده و شروع به ساختن عروسک میکند. یک روز وقتی کارش تمام شد، یادش رفت در مغازه را قفل کند و مثل همیشه مشغول عروسک سازی شد؛ آن قدر عروسک ساخت تا خسته شد و خوابش گرفت؛ بعد یکی از عروسکها را بغل کرد و خوابید.
وقتی خواب بود، همسایهاش مملی قصاب در مغازه را باز کرد و او را صدا زد. اما هر چه صدا زد جوابی نشنید. نگران شد که نکند اتفاقی برای قاسم افتاده باشد! برای همین وارد مغازه شد؛ پشت میز قصابی رفت و قاسم قصاب را دید که اطرافش پر بود از عروسکهای جورواجور، حسابی خندهاش گرفت. قاسم قصاب با هول و هراس از خواب بیدار شد و...
کتاب قاسم قصاب نوشتهی سارا خندان خادم رضا با تصویرگری امیر مفتون از سوی انتشارات خط خطی به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
قاسم قصاب و عروسک هایش
این مشخصات قاسم قصاب است:
سبیل چخماقی،
موهای فرفری،
قد بیل بیلی.
قاسم قصاب بزرگترین قصابی محله را داشت. همیشه زیر میز مغازه اش پر بود از عروسکهای گوسفند، بزغاله، گاو، و گوساله.
هر وقت سرش خلوت می شد، در مغازه را قفل می کرد و شروع می کرد به ساختن عروسک.
یک روز یادش رفت در مغازه را قفل کند؛ مثل همیشه زیر میز قصابی رفت. پارچه های پشمی را آورد و شروع کرد به عروسک ساختن.
اینقدر عروسک ساخت و ساخت و ساخت تا خسته شد. عروسکها را بغل کرد و خوابید.
یک دفعه مملی قصاب، همسایه رو به رویی، وارد مغازه شد.
هر چه صدا زد، کسی جواب نداد.
رفت پشت میز قصابی. تا چشمش به قاسم قصاب و عروسکها افتاد، زد زیر خنده.
قاسم قصاب از خواب پرید. هول شد.
دست و پایش را گم کرد. از جایش پرید و عروسکها را پشتش قایم کرد.
مملی قصاب گفت: چرا قایم می کنی...
- نویسنده: سارا خندان خادم رضا
- تصویرگر: امیر مفتون
- انتشارات: خط خطی
نظرات کاربران درباره کتاب قاسم قصاب | سارا خندان خادم رضا
دیدگاه کاربران