loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب تو به اصفهان باز خواهی گشت - مصطفی انصافی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب تو به اصفهان باز خواهی گشت نوشته ی مصطفی انصافی است که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

الیزا دختری لهستانی است که برای کمک در انجام پایان نامه اش سراغ استاد دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران شمیم شمسه می رود. اما مسئله پایان نامه نیست. بلکه الیزا در جست و جوی مادربزرگش است که در سال 1321 به ایران آمده است. این کتاب مصطفی انصافی اثری ادبی، تاریخی و سیاسی به شمار می رود که ابعاد تاریک تاریخ ایران را به خوبی مورد کنکاش قرار می دهد. شاید بتوان این کتاب مصطفی انصافی را ماجرای زنان بی وطن نامید. سه نسل از زنانی که دنبال جایی از آن خود بودند، جایی که بتوانند در آن احساس امنیت داشته باشند و آن را وطن خود بدانند. شمیم شمسه، استاد دانشگاه خود قصد رفتن از این سرزمین را دارد که با آمدن الیزا با سرگذشت سه زن، از سه نسل باربارا، آدری و الیزا مواجه می شود. خود شمسه در دوران سیاسی تاریکی زندگی می کند و ورود الیزه به زندگی اش، و کنکاش در برهه ای سیاه تر از تاریخ ایران زمین، او را درگیر ماجراهای جدیدی در زندگی اش می کند. او باید در تاریخی جست و جو کند که خود ساخته، اما اسیر آن شده است. کتاب «تو به اصفهان باز خواهی گشت» اثری پرمایه است که ذهن خواننده را درگیر شخصیت های کتاب کرده و او را در دوراهی ساختن و خراب کردن قرار می دهد. این کتاب همچنین به زبان ایتالیایی نیز ترجمه و توسط انتشارات «ایدیزیونی اییو» منتشر شده است.


برشی از متن کتاب


این طور نگاه کردنت همیشه ته دلم را خالی می کرد. اضطراب می انداخت به جانم. اضطراب این که یک روز، دیگر نباشی. اصلا برای ماندنی شدن همین دلهره توی وجودم بود که آن روز گرم خرداد، بعد از آخرین امتحان، وقتی کارت ورود به جلسه ی امتحانت را از وسط پاره کردی و پرت کردی توی هوا و دو تکه ی کارت چرخید توی باد گرم و چند متر آن طرف تر افتاد زمین، دویدم و برداشتمش. اصلا از آن روز به بعد هر بار به این عکست نگاه کردم همه ی بادهای گرم جهان وزید توی کوچه و خانه و هرجا که بودم و من با باد دویدم تا تورا، تا عکس تو را بگیرم و نگذارم گم و گور شود، نگذارم گم و گور شوی. هنوز حاشیه ی موهات به خاطر نوری که عکاس از پشت تابانده به سرت، روشن تر از رنگ تیره ی موهات است. هنوز چشم هات برق می زند؛ مثل بازیگران فیلم های کلاسیک. هنوز موهات کنار رفته و گوشواره ی گوش چپت پیداست. هنوز جای سوزن منگنه روی موها و مهر وزارتخانه روی گونه هات، مثل جای یک زخم کهنه، بر صافی و سادگی صورتت مانده. هنوز بچه ام انگار. این را امروز فهمیدم؛ بچه بودنم را می گویم. وقتی الیزا را دیدم حس کردم توی چهل سالگی هم حس های تازه پیدا می شود. باد گرم وزید توی اتاقم. لابه لای آن همه حس فقدان و حسرت، لابه لای آن همه عصبیت، شوق دوید توی دلم. مثل گام های بلند بچگی. مثل آن روزها که برای همبازی شدن با تو، با تو و طاهر که تنها دوستان من بودید، مشق هام را تند و بدخط می نوشتم.

  • نویسنده: مصطفی انصافی
  • انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 4
  • تعداد صفحه 276
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9786007405260


نظرات کاربران درباره کتاب تو به اصفهان باز خواهی گشت - مصطفی انصافی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تو به اصفهان باز خواهی گشت - مصطفی انصافی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل