loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب دهکده پر ملال | امین فقیری

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب دهکده پر ملال (داستان هایی از روستا) 

امین فقیری دهکده ی پرملال را در سال 1346 به چاپ رساند و از آن زمان تا به حال این اثر ماندنی او بارها تجدید چاپ شده است. خود فقیری اشاره کرده که هشت سال در دو روستا زندگی کرده و هفده داستانی که در این مجموعه آورده است درباره ی زندگی و روزگار روستاییان ایران است. این کتاب درک بسیار زیادی از زندگی در روستا و روستا نشینی به ما می دهد. درکی که نه تنها از بعد ادبی، بلکه از بعد جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی روستایی دارای اهمیتی بسیار است. سبکی که نویسنده در این کتاب اتخاذ کرده است رئال بوده و توصیفاتش از فضای روستا بسیار دقیق است. شیوه ی زندگی دهقانی و مشکلات موجود در کشاورزی و مسئله ی آب محوری ترین مفاهیمی هستند که در داستان های دهکده ی پرملال با آن ها مواجه می شویم. یکی از مهم ترین نکاتی که در کتاب یافت می شود نگاه بدون غرض است. بسیاری از افرادی که قصد نوشتن درباره ی جامعه ی روستایی را دارند، آگاهانه یا ناخودآگاه دچار رویکردی نابرابر شده و با فرادست انگاری خود در ادبیاتشان زندگی روستا و روستانشینی را فرودست ساخته و آن ها را تبدیل به سوژه ی بررسی می کنند. امین فقیری با ظرافت تمام توانسته اهمیت زندگی روستایی و کشاورزی را برای همگان آشنا کند و این نگاه وی موجب می شود تا دیدگاه های مدرن و روشنفکرمآبانه ی شهری زیرسوال بروند. کتاب دهکده ی پرملال، اثری ادبی، جامعه شناختی و همچنین جغرافیایی است که می تواند مخاطب را به خود همراه کند.

 

برشی از متن کتاب دهکده پر ملال (داستان هایی از روستا) 


گندم و جو را کاشتند اول بیکاریشان بود. تمام سینه کش آفتاب می نشستند و از این جا و آن جا حرف می زدند از گذشته و آینده. غیبت از این و آن و بعد که خسته می شدند مرغی را به عنوان نشانه، به شاخه یا ناودانی آویزان می کردند و با تفنگ پوزپر می زدند-تیری دو تومان و بعد قاپ می زدند. کبریت بازی می کردند. زمستان برای دهقانان فصل آرامش، رسیدن به خانواده و شهر رفتن های بی خود بود. پاییز که گذشت ناگهان همه به طور یکسان متوجه بی بارانی شدند. دم قلعه صحبتشان بالا می گرفت. از خدا صحبت می کردند. از کریمیش، دعای باران که نداشتند بخوانند چون همیشه راضی بودند. طبیعت راضیشان می کرد. آبشان را تنگ تامین می کرد. چشمه ای بود که مثل یک تلمبه ده اینچ آب می داد و پنج ده را کفایت می کرد. تازه می گفتند آب تنگ کم شده-گندم ها جوانه زدند مثل این که رو زمین گردی سبز بپاشی. یکی دو باران زد گندم ها جان گرفتند. کمر شکسته ی خود را راست کردند. دهقانان امیدوار شدند مدتی گذشت باران نیامد آسمان بخیل بود. بغض داشت، ابر تیره می آمد همه به خانه پناه می بردند ولی ساعتی نمی گذشت که از هم وا می رفتند. دور می شدند. نگاه ها غمزده می شد. زیاد کاشته بودند. نه باران می آمد و نه برف. آب چشمه به واسطه ی برف زیاد می شد. سال بدی را انتظار داشتند. سال سختی معیشت و غم نان. پیش از عید ماشین آبیاری بی صدا آمد مهندس آبیاری پیاده شد گفت: بهار چشمه جزء آبیاری می شود. مردم خندیدند. چشمه که هزارها سال است آب این دهات را می دهد جزء آبیاری بشود؟ حق آب بدهیم؟

 

 

فهرست


آب آبی و عشقش آقای صابری از ته چاه با باران ببار ترس چاره ی ناچار دهکده ی پرملال ره آورد شاهگل عاشورا کنیز کوچ گرگ گنو مادر نقد و نظر

نویسنده: امین فقیری انتشارات: چشمه

 


مشخصات

  • نویسنده امین فقیری
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • سال انتشار 1403
  • تعداد صفحه 260
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9786002297297

درباره امین فقیری نویسنده کتاب کتاب دهکده پر ملال | امین فقیری


نظرات کاربران درباره کتاب دهکده پر ملال | امین فقیری


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دهکده پر ملال | امین فقیری" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل