کتاب جسط و جو (سیپتیموس هیپ: کتاب چهارم)
- انتشارات : افق
- مترجم : مهرداد مهدویان
- تگ : سیپتیموس هیپ
محصولات مرتبط
کتاب جسط و جو چهارمین جلد از مجموعه ی سیپتیموس هیپ اثر انجی سیج و ترجمه ی مهرداد مهدویان توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
نکو برادر سیپتیموس و اسناری دختری که از سرزمین های شمالی برای تجارت به شهر جادوگران آمده بود در زمانی حدود پانصد سال قبل در دورانی که کیمیاگر معروف مارسل لوس پای، زندگی می کرده است، مانده اند و دیگران نمی توانند برای کمک به آن ها کاری انجام دهند. ژانت مارتین که قایق ساز قلعه و استاد نکو است بیش از این نمی تواند برای بازگشت شاگرد و کارآموزش، نکو، صبر کند و باید کارآموز دیگری را استخدام کند. او به همین منظور به قصر رفته و با سارا هیپ درباره ی مرخص کردن نکو و انقضای قراردادش صحبت می کند. انتظار سارا برای دیدن دوباره ی نکو او را به شدت عصبی کرده، به حدی که نمی تواند بر روی مسائل جزئی قصر تمرکز کند. از طرف دیگر مرین پسر نوجوانی که به مدت ده سال جادوگر معروف دام دانیال تصور می کرد او همان سیپتیموس است، اکنون به عنوان شاگرد برای سایمون هیپ کار می کند و در فرصت مناسبی که سایمون و دختر مورد علاقه اش لوسی رصدخانه را به مقصد شهر ترک می کنند، به وسیله ی کتابی کهن سعی می کند جادوی سیاه کردن سرنوشت دیگری را به کمک حلقه ی دولبه که زمانی در اختیار دام دانیال بوده، اجرا کند. او به کمک احضار سایه ها موفق به انجام این کار می شود و می خواهد سرنوشت سیپتیموس را سیاه کرده و انتقام سال ها رنجش را از او بگیرد. اما سیپتیموس باید به جستو جویی اسرار آمیز و کشنده برود که تا به حال هیچ کارآموزی از آن سربلند بیرون نیامده است و ... .
سیپتیموس هیپ مجموعه ای 7 جلدی مختص نوجوانان و سفری به دنیای خیال انگیز و پر رمز و راز جادوگران و جادوهایشان است. عناوین این هفت جلد در زبان انگلیسی نیز به غلط تایپ شده اند که به نوعی استعاره از دنیای جادوگران و زبان آن هاست، این نکته نیز در ترجمه ی کتاب و عناوین فارسی آن نیز رعایت شده است. سیپتیموس هفتمین پسر سارا و سیلاس هیپ که جادوگرانی معمولی هستند، می باشد. سیلاس هم هفتمین پسر خانواده اش است و طبق افسانه های جادوگران پسر هفتم، هفتمین پسر از قدرتی بی نظیر برخوردار خواهد بود و می تواند جادوگری بزرگ شود. اما یک روز پس از به دنیا آمدن سیپتیموس قابله که برای دیدن سارا و نوزاد کوچکش به خانه ی آن ها آمده است، بعد از معاینه نوزاد اعلام می کند که سیپتیموس نفس نمی کشد و به ناگهان لب های نوزاد به رنگ بنفش در آمده و زن قابله نوزاد کوچک را درون پارچه ای پیچیده و با خود می برد تا دفن کند. سیلاس در این زمان در راه خانه است که نوزاد دختر کوچکی را در میان برف ها پیدا می کند و تصمیم می گیرد او را به خانه برده و در کنار پسران خود بزرگ کند. زمانی که سیلاس به خانه می رسد متوجه مرگ هفتمین پسر خود شده و به همراه همسرش، سارا تصمیم می گیرند نوزاد دختر را به جای فرزند از دست داده ی خود بزرگ کنند. اما آن ها نمی دانند که این نوزاد دختر که نام جینا را بر روی او می گذارند چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد زد.
فهرست
مقدمه: نکو اسناری مرخص شدن نکو آزاد فهرست سیاه خارج شدن از زمین های بد چایخانه ی توربوی خوشحال داخل شدن به قلعه مسئولیت سردابه ها اتاقی با دید خوب مدیریت اژدها نگهبان اژدها تری تارسال سورتمه ی برج جادوگر خانه ی توی سرسره ی ماری توی اتاق زیرشیروانی نقشه ی اسناری دردسر تکه تکه آقای افنیه گرب از نو متحد کردن ترتیوس فوم اخراجی برعکس اجتماع محاصره فرار کردن موش های پیغام رسان قایق جست و جو جست وجوی سیلاس قول و قرار اردوی هیپ ها مسافرت شبانه صبحانه مسیرهای جنگلی برف کلبه دعوت ردگیری زیربرف لبه ی پرتگاه مرد عوارضی از نو متحد کردن پل دربان خانه ی فارکس جست و جوی اولر جست و جوی سیپتیموس از این در به آن در در زمان ابتداها و انتهاها ...
برشی از متن کتاب
تکه تکه جینا به طرف قصر برگشت. باد و بورانی که سیپتیموس و مارسیا را توی راه جادوگر غافلگیر کرده بود، به جینا هم رسید. باد چشم های جینا را می سوزاند و شنلش را طوری دور مچ پایش می پیچاند که انگار می خواست او را به زمین بزند. جینا همان طور که سرش را پایین انداخته بود و می دوید، با یک دست اولر و با شنلش را گرفته بود و با دست دیگر هم یادداشت های نکو و نقشه ی با ارزش اسناری را. او یک راست از دروازه ی قصر گذشت و به طرف کوچه ای دوید که پشت قصر بود و او را به باغچه می رساند. با عجله و سریع وارد کوچه شد - آن قدر سریع که حتی اگر هم می خواست، نمی توانست جلوی خودش را بگیرد و بایستد - و درست در همان لحظه، شخصی دیلاق و سیاه پوش با عجله از گوشه ای بیرون آمد و محکم به زمین خورد. تصادف با مرین، جینا را به عقب پرت کرد. گرومپی به دیوار خورد و نفس خودش و اولر بند آمد. مرین هم کف زمین ولو شد ولی مثل عنکبوتی دوباره سرپا پرید و ایستاد. بعد چپ چپ نگاهی به جینا کرد و با عجله راه افتاد. او نمی خواست دیر کند. جینای حیرت زده، گذاشت اولر از زیر شنلش بیرون بیاید. بعد ایستاد و پشت سرش را مالید. همان موقع برآمدگی گنده ای پشت سرش بالا آمده بود. برای لحظه ای گیچ و منگ ماند و وقتی نگاهی به پایین انداخت، خرده کاغذهای قهوه ای عجیبی را دید که پایین پایش توی چاله ی آبی شناور بودند. بعد یکهو متوجه شد و حالش بهم خورد. زانو زد و با ناباوری به کاغذها خیره شد. تمام یادداشت های نکو و بد تر از آن نقشه ی اسناری در تصادفش له شده و به صورت صدها تکه کاغذ روی زمین پخش بودند. حالا آخرین شانس شان هم برای پیدا کردن نکو از بین رفته بود. بیتل آرام و آهسته جلوی قصر پرسه می زد و به باران اعتنایی نداشت. باران، کاپشن پشمی اش را خیس کرده بود و داشت توی چکمه هایش هم می رفت. هیجان ساعت عجیبی که با سیپتیموس و جینا گذرانده بود در رگبار تند، از بین رفته بود و داشت کم کم از چیزی که در مکان نسخه های خطی نویس ها منتظرش بود، نگران می شد. نمی دانست مارسیا تا آن موقع سری به آن جا زده تا به جیلی جن بگوید او را با کیمیاگر دیده یا نه. در ضمن نگران پس گرفتن سورتمه اش بود. سورتمه ی او برعکس سورتمه برج جادوگر، به صدای سوت جواب نمی داد. یعنی آاصلا سوتی نداشت و بدتر از همه این که، دوست داشت مرتب پرسه بزند و این طرف و آن طرف برود. به علاوه، بیتل یادش نبود که آن را بسته یا نه. آن قدر دوست داشت جینا را ببیند که شغلش را کاملا فراموش کرده بود. اما این را چطور می خواست توضیح دهد؟ بیتل خیلی دوست از دست خودش دلخور بود و قسم خورد که دیگر هرگز اجازه ندهد فکر جینا جلوی کارش را بگیرد. اما درست همان موقع، او را دید که توی کوچه ی قصر زانو زده به چاله ای نگاه می کند. صدای نگران بیتل، جینا را از غم زدگی بیرون کشید. ...
(پرفروش ترین به انتخاب نیویورک تایمز، هفته نامه ی ناشران و کتاب سنس) نویسنده: انجی سیج مترجم: مهرداد مهدویان انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب جسط و جو (سیپتیموس هیپ: کتاب چهارم)
دیدگاه کاربران