معرفی کتاب حضرت سلیمان علیه السلام نشر نحل
حضرت سلیمان(ع) پسر داوود نبی(ع) بود. او از کودکی از هوش بسیاری برخوردار بود. بعد از داوود(ع)، سلیمان به فرمانروایی و پیامبری رسید. او زبان حیوانات را می دانست و ارتش بزرگی از پرندگان و جن ها و انسان ها داشت. یک روز در بازدیدی از ارتش متوجه شد که هدهد که به دیگر جاها سر می زد و برای سلیمان خبر می آورد حضور ندارند. بعد از بازگشت هدهد، او برای سلیمان(ع) از سرزمینی به نام سبا گفت که فرمانروای آن یک زن به نام بلقیس بود. اما مردم سبا خدا پرست نبودند و خورشید را می پرستیدند. سلیمان(ع) برای بلقیس نامه ای نوشت و او را به خدا پرستی دعوت کرد ...
کتاب از مجموعه ی ده بهشت به چاپ رسیده است. در این مجموعه داستان زندگی ده پیامبر بزرگ خداوند از حضرت آدم (ع) تا خاتم پیامبران حضرت محمّد (ص) برای کودکان بیان می شود. نویسنده ی این مجموعه که اهل کشور ترکیه است قرآن را مبنای داستان های خود قرار داده و به صورت تفسیری داستان زندگی این پیامبران را به شکلی ساده برای کودکان بیان می کند. داستان های این مجموعه از زندگی این ده پیامبر الهی بر اساس باور های شیعیان شکل گرفته است. تصویرگری زیبا و مطابق با ذائقه ی کودکان از جنبه های مثبت کتاب است، که آن ها را جم کیزیل توغ به تصویر کشیده است. کتاب برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب حضرت سلیمان علیه السلام نشر نحل
داوود پیامبر که فرمانروای فلسطین بود به صحبت های دونفر که با هم اختلاف داشتند گوش می کرد. پسرش سلیمان هم آن جا بود. یکی از آن دو نفر گفت: -جناب فرمانروا، این مرد همسایه ی من است. شب گذشته گوسفندهای او وارد مزرعه ی من شده ند. محصول مزرعه ام را که دستمزد زیادی برای کاشتن آن داده بودم خراب کرده اند. خیلی ضرر کرده ام. پولش را می خواهم. داوود پیامبر از صاحب گوسفندها پرسید: -شکایتی را که از تو دارد شنیدی.
این مرد راست می گوید؟ صاحب گوسفندها سرش را پایین انداخت و گفت: -راست می گوید جناب فرامانروا. یادم رفته بود در آغل را ببندم. وقتی من خواب بودم گوسفندهای من به مزرعه ی همسایه ام رفته اند. داوود گفت: -اگر این طور است باید گوسفندهایت را به همسایه ات بدهی. به این ترتیب با هم بی حساب می شوید. سلیمان که این گفت و گو را به دقت گوش می کرد به فکر فرو رفت. صاحب گوسفندها این کار را از روی عمد نکرده بود. اگر گوسفندهایش را از دست می داد خیلی ضرر می کرد.
سلیمان گفت: -پدرجان راه حل دیگری هم هست. سلیمان کودکی باهوش، دانا و راستگویی بود. داوود نیز به فکرهای پسرش بها می داد. از سلیمان پرسید: -آن راه حل چیست؟ سلیمان گفت: -این همسایه، گوسفندهایش را به صاحب مزرعه قرض بدهد. او از شیر و پشم گوسفندها استفاده کند. صاحب گوسفندها هم مزرعه را قرض بگیرد. آن را بکارد و محصولش را برداشت کند و به حالت قبلی برگرداند. پس از آن که کارش تمام شد مزرعه را به صاحبش تحویل دهد. صاحب مزرعه هم گوسفندها را برگرداند. راه حل عادلانه و عاقلانه ای بود.داوود پیامبر به آن دو نفر گفت: -پیشنهاد سلیمان بهتر است. همان کاری را بکنید که او می گوید.
هر دوی آن ها از این حکم راضی بودند و تشکر کردند. سلیمان با این که هنوز در سن و سال کودکی بود، می توانست چنین پیشنهادهای خوب و قابل قبولی بدهد. وقتی داوود پیامبر از دنیا رفت، سلیمان فرمانروا شد. خداوند به سلیمان استعدادو قدرت زیادی بخشید و او را هم مانند پدرش به پیامبری برگزید. سلیمان در این مورد به مردمش توضیح داد و گفت: -ای انسان ها، خداوند همه ی چیزهایی را که برای پیامبری و فرمانروایی لازم است به من بخشیده است. زبان پرنده ها را به من یاد داده است.
به بادها فرمان داده است که از دستورمن اطاعت کنند. مطمئن باشید که این هدیه ی خدا به ماست. سلیمان فرمانروای پرقدرتی شد که فرمان او در همه جا اطاعت می شد. او از قدرت و ثروتش برای این که انسان ها درصلح و آرامش زندگی کنند، استفاده کرد. درحالیکه خود او زندگی ساده و معمولی داشت.
خرید کتاب حضرت سلیمان علیه السلام نشر نحل
کتاب حضرت سلیمان علیه السلام نوشته ی بلکیس ابراهیم حقی اوغلو، ترجمه ی مهدی نعلبندی با تصویرگری جم کیزیل توغ توسط انتشارات نحل به چاپ رسیده است. برای خرید این کتاب به فروشگاه اینترنتی کتابانه مراجعه نمایید.
نظرات کاربران درباره کتاب حضرت سلیمان علیه السلام | نحل
دیدگاه کاربران