loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب جاهای تاریک - گیلیان فلین

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب جاهای تاریک نوشته گیلیان فلین و ترجمه مهدی فیاضی کیا توسط نشر چترنگ به چاپ رسیده است.

کتاب "جاهای تاریک" رمانی با محتوای جنایی و معمایی می باشد که سرنوشت زندگی هولناک زنی را روایت می کند. شخصیت اصلی داستان، "لیبی دی"، زنی است که در دوره ی کودکی خود، از یک قتل عام خانوادگی نجات می یابد. وی قبل از این ماجرا با "پتی دی"، مادر سی و دو ساله و تنها سرپرست خانواده و هم چنین دو خواهرش، "میشل دی" ده ساله، "دبی دی" نه ساله و "بن دی"، برادر پانزده ساله اش زندگی می کند. در یک شب فاجعه بار، که همگی در منزل حضور دارند، مادر و خواهرانش به قتل می رسند. در واقع میشل دی بر اثر خفگی، دبی دی به دلیل ضربه های متداول تبر و پتی دی نیز به وسیله ی جراحات گلوله و هم چنین بریدگی های عمیق یک دشنه ی شکاری جان می سپارند. این اتفاقات در حالی رخ می دهد که دخترک هفت ساله ی قصه، برادرش را به عنوان قاتل اعضای خانواده معرفی نموده و او را راهی زندان می کند. سال ها از این شب فراموش ناشدنی می گذرد و لیبی دی به سنین جوانی می رسد. اصل ماجرا از نقطه ای آغاز می گردد که وی تمامی سرمایه و پول های خود را خرج کرده و به دنبال درخواست "کلوب قتل"، مرکز افشا و پرده برداری از قتل های پر رمز و راز، تصمیم می گیرد در ازای دریافت پولی با کلوب مذکور همکاری کرده و جزئیات گذشته را مو به مو شرح دهد؛ با شروع این همکاری، حقایقی بزرگ و باور نکردنی هویدا می گردد که تمامی فکر و ذهن خواننده را مجذوب محتوای خویش می سازد.


برشی از متن کتاب


لیبی دی حالا یک جور بدجنسی توی وجودم هست که مثل اندام بدن ملموس و واقعی است. شکمم را که چاک بدهی، می بینی سیاه و غلیظ آمد بیرون، چکید روی زمین، جوری که بتوانی زیر پا لگدش کنی. خون خانوادهی «دی» است. یک ایرادی دارد. هیچ وقت دختر بچه ی خوبی نبودم و بعد از آن قتل ها بدتر هم شدم. لیبی کوچلوی یتیم، عبوس و ریقو بزرگ شد و قاطی عده ای فامیل دور، بر خورد؛ پسر خاله دختر دایی هایی با واسطه، خاله بزرگ ها، دوست های دوست ها و همیشه یا توی خانه های متحرک یا داخل کلبه های روستایی داغان کانزاس من با لباس هایی که از خواهر مرده ام مانده بود مدرسه می رفتم: پیراهن هایی با زیر بغل های رنگ و رو رفته، شلوارهای با باسن های حجیم که به طرز مضحکی گل و گشاد بود و به زور کمربند رنگ و رو رفته ای که زبانه اش به دورترین سوراخش می رفت به کمرم می ماند. توی عکس های کلاس، موهایم همیشه به هم ریخته است؛ سنجاق سرم شل و ول از گیس هایم آویزان است. انگار وسایلی باشند که با چتر نجات ول کرده اند و توی گیر و گره ی زلفم گرفتار شده باشند؛ همیشه هم زیر چشم هایم پف کرده بود، مثل چشم می فروش های بد مست؛ و روی آن قسمتی از صورتم هم که باید لبخند می بود شاید یک انحنا از سر دل خوری. شاید. بچه ی تو دل برویی نبودم و تبدیل به بزرگ سالی شدم که اصلا نمی شد دوستش داشت. اگر قرار بود از روحم طرحی بزنند، خط خطاهایی از کار در می آمد که با دندان نیش کشیده باشند. مارس بارانی را با فلاکت توی تختم دراز کشیده بودم و مطابق یکی از سرگرمی های معمولم، به کشتن خودم فکر کمی کردم. خیال پردازی در بعد از ظهری ملایم: تفنگی شکاری دهان من یک بنگ و کله ام که هی تکان تکان می خورد، یک بار، دو بار، خون روی دیوار، شتک، شپلق. ملت می پرشند: «دلش می خواست دفنش کنند یا بسوزانندش؟ برای تدفین کی ها را دعوت کنیم؟» و هیچ کس هم نمی داند آن ملت، هر کی که باشند، هی به کفش ها یا شانه های هم نگاه می کنند تا بالاخره سکوت ته نشین بشود و یک نفر با کلی صدای تلق و تلوق تندی یک قوری قهوه علم کند. برای مرگ های ناگهانی، قهوه خیلی می چسبد. یک پایم را از زیر ملحفه ها بیرون دادم، اما نتوانستم زور بزنم که به زمین وصلش کنم. گمانم افسرده ام. گمانم بیست و چهار سالی می شود که افسرده ام، نسخه ی بهتری از خودم را جایی از همین جا توی بدن ریقو و بچه گانه ام حس می کنم که توی کبدم مخفی شده یا به یک تکه ی طحالم وصل است. لیبی دیگری که به من می گوید بلند شوم، کاری کنم، بزرگ شوم، راه بیفتم. اما معمولا آخرش همان بدجنسی برنده می شود. هفت ساله که بودم، برادرم خانواده ام را سلاخی کرد. مادرم و دو خواهرم از بین رفتند...

نویسنده: گیلیان فلین مترجم: مهدی فیاضی کیا انتشارات: چترنگ



نظرات کاربران درباره کتاب جاهای تاریک - گیلیان فلین


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جاهای تاریک - گیلیان فلین" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل