
کتاب از رنجی که می بریم
- انتشارات : فردوس
- دسته بندی : رمان ایرانی
این کتاب انتشارات مجید دومین مجموعهی داستانی از اسطورهی ادبیات ایران "جلال آل احمد" میباشد که نخست در سال 1326 منتشر شد و هفت داستان کوتاه زیبا را در بر دارد. یکی از داستانها با نام "جاده چالوس" تمی اجتماعی دارد و به بیان وضعیت اجتماعی ایران در سال 1326 یعنی همان سالی که کتاب منتشر شد، میپردازد. اما نویسنده در شش داستان دیگر کتاب رویکردی کاملا سیاسی دارد و وضعیت زندانیان سیاسی رژیم شاه که در زندانهای مخوف، تحت شکنجههای سهمگین قرار میگرفتند را بیان میکند.
آدم های مختلفی که هر کدام به نوعی درگیر مبارزه های سیاسی شده اند و کارشان به زندان کشیده است. آدم هایی که بعضی از آن ها حتی سواد چندانی ندارند تا بتوانند مسائل سیاسی موجود در جامعه را تجزیه و تحلیل کنند اما به خاطر وضعیت معیشتی جامعه به صورت اتفاقی و کاملاً ناخواسته درگیر مسائل سیاسی شده اند و حالا به اجبار نام یاغی حکومتی را با خود یدک می کشند.
با وجود این که هر کدام از داستان های این کتاب قصه های مستقل و مجزایی دارند و هر کدام به زندگی یک نفر می پردازند، اما در نهایت ارتباط مشهودی بین همه ی آن ها وجود دارد. "از رنجی که می بریم" یکی از مهم ترین آثار ادبی ایران است و با قلم زیبای "جلال آل احمد" قصه های منحصر به فردی می سازد، قصه هایی که حتماً از خواندن آن ها لذّت خواهید برد.
سه بعدازظهر، سوت تعطیل کار معدن، مثل همه روز در هوای سرد و مه آلود دره های زیراب پیچید، در همه جا نفوذ کرد؛ لابه لای شاخه های درخت هایی که برگ ریخته بودند و در زیر شیروانی های آهنی و یا تخته کوبی که در طول دره های معدن به چشم می آمدند و در زیر سقف تونل های دراز و تاریکی که حیات یک عده انسان را به صورت گرد تیره ی زغال درمی آوردند و دوباره به خورد خود آن ها می دادند.
همه دست از کار کشیدند و با قیافه هایی ناشناس و از گرد ذغال پوشیده که در میان آن ها فقط سفیدی چشم ها و اگر هم کسی حوصله داشت لبخندی بزند، زردی دندان ها، پیدا بود؛ چراغ های معدن خود را به دست گرفتند و با کولواره ای که داشتند، به سمت خانه های خود، از زیر درخت ها و از فراز چاله های پر از آب می گذشتند.
سکوت آن اطراف را، پرش یک کلاغ سرسخت و پرطاقت هم برهم نمی زد. همه آرام و بی صدا، همچون مشایعت کنندگانی که از گورستان برمی گردند، ساکت و بی صدا به طرف خانه های خود برمی گشتند.
در ایستگاه زیراب، از نوک بارانداز بزرگی که در پای آن واگن های باری، قطار را از ذغال چاه ها و کوره ها و تونل های دره های زیراب بار می کنند، سیم نقاله ای جداشده میان دره فرومی رود و از فراز جنگل ها می گذرد و در تاریکی مه آلود ته دره گم می شود. در پای سیم نقاله جاده ای به طرف تونل های معدن و خانه های کارگران می رود؛ جاده ای که در زیر درخت های جنگل مخفی می شود و باز بیرون می آید.
دره در انتهای خود تقسیم می شود و از چند سوی دیگر در سینه ی کوه فرومی رود. در روی دامنه ی این دره ها است که خانه های کارگران، متفرق یا پهلوی هم، جداجدا و یا دسته دسته از لای درخت ها پیداست و روی پیشانی تپه ای که مقابل دره ی اصلی قرار گرفته است، در یک محوطه ی وسیع و بی درخت، عمارت «نُه دستگاه»، ساختمان اصلی معدن زیراب، توجه را به خود جلب می کند.
سیم نقاله در امتداد همه ی این دره ها و از فراز درخت های سرکش آن، همچون ماری که به سوی طعمه ی خود خیز برداشته باشد، می دود و در ساعت های کار، صدای خراش دار واگون های کوچک پر از ذغال که همچون یک عنکبوت سمج خود را به این تارهای آهنین چسبانده اند و روی آن می لغزند و سرازیر می شوند، هوای دره را پرحق داره. آخرش یک موقع سختی هم پیش می آد که امثال شما بایس حق شناسی خودتون را نشان بدید. البته خود شما بهتر می دونید. من چی بگم؟»
مهندس آن وقت چیزی درک نکرده بود و خیلی ساده جواب داده بود که: «البته... جناب سرهنگ. این وظیفه ی همه ی ما است. اینجا دو هزار و پانصد نفر کارگر زیردست من کار می کنند. چه خدمتی بهتر از این؟ بله؟ اینکه وظیفه ی رسمی بنده است. مهمتر اینکه در این دو ماه که من مسوولم، به محصول، صدی بیست اضافه شده... بله، اضافه شده...»
برای خرید کتاب از رنجی که می بریم اثر جلال آل محمد به کتابانه مراجعه فرمائید.
نظرات کاربران درباره کتاب از رنجی که می بریم
دیدگاه کاربران